.

این قصه ی مصیبت تو مرا می کشد حسین...

چهارشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۲، ۱۰:۵۵ ق.ظ
همه ی فرهنگ نامه ها می گویند "جان پناه" یعنی پناهِ جان... یعنی محافظِ جانت..."محرّم" جان پناه است... مَحرم است به جانت...پناه دلت است...آقای پرچم های سیاه این ماه...هنوز گذرنامه ام دارد توی کتابخانه ام خاک می خورد...هنوز یادم نرفته ثبت احوال برای حرم تو صادرش کرد...هنوز یادم نرفته گذرنامه ی دلم را امضا نکردی...یادم نرفته بین الحرمین را ندیده ام...بغض هایم را آنجا نشکسته ام...ما که نرفته ایم، ولی آن ها که رفته اند زیاد از کبوترهای روی گنبد "عباس(ع)" گفته اند...می گویند حرم امام حسین(ع) مسافر هم که باشی نمازت شکسته نیست...و یعنی گنبدش حکم وطنت را دارد...یعنی همه ی غربت ات را باید بگذاری بین الحرمین و وارد حرمش شوی..."سفینه النجاه" یعنی خودش می آید دستت را میگیرد...یعنی دست و پا زدن هایت آن وسط را می بیند... حواسش هست دستت به هیچ جا بند نیست...حواسش هست..."تمام"پ.ن:ببخشید که به هیچکس سر نزدم.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۱۵
غـ ـزالــ

نظرات  (۵)

ایشالاه کربلا هم میری
ایشالاه که بطلبتت
ارباب صدای قدمت می آید
هنگامه ی اوج ماتمت می آید
ما در تاب داغ غم تو میسوزیم
یکباردگر محرمت می آید
السلام علیک یا حسین ابن علی (ع)
۱۷ آبان ۹۲ ، ۱۳:۵۶ مســـطوره
انشالله خیلی زود نصیبت شه...
تا ساعتی دیگر عازمم و دعاگوی همه...
میترسم که گریه هایم خالص نباشد این روزها گریه که نه اگر بیاید قطره ای از این چشمه خشکیده ..میترسم فرصت محرم را هم با لجبازی هایم بسوزانم ...
التماس دعا