.

همه ی دغدغه های امروزم!

سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۹:۳۹ ب.ظ
بعضی روزها باید برگردی عقب را نگاه کنی، "خودت" را مو به مو تجزیه تحلیل کنی، و بعد فکر می کنی خودِ قبلی ات را دوست نداشتی، حالا اما این روی بودنت را بیشتر دوست نداری... و این یعنی اشتباه آمده ای... خیلی... نه طاقت برگشتن داری و نه حال و انگیزه ی ادامه دادن.. ... *** پ.ن1: تو وبلاگ قبلی یه بار این وصیت رو کرده بودم. این جا هم می نویسم: از من به شما وصیت: بعد از مرگ روی قبرم فقط بنویسید او دوست داشت "آدم" شود... پ.ن2: این دلخوری عمیقی که افتاده به جان دلت...و مسبب اش منم، مرهم ندارد؟... جانِ من بگو چه کار کنم؟باورم داری اصلا؟ از فکر اینکه جوابت "نه" باشد، م ن . . . . پ.ن 3: بزرگواری می گفت به خاطر 2 ماه انتخابات آخرت تان را ندهید... چقدر خوب می گفت. خدایا...کمک کن هر کس لیاقت این منصب را دارد، کسی که دلش برای این مردم می تپد فقط راهی پاستور شود! کسی که اخلاق را در وادی تبلیغات رعایت نمی کند، از تخریب رقیب برای اثبات خودش استفاده می کند ، یعنی ضعیف است...خیلی ضعیف. یعنی شانه هایش تاب این امانت را نمی آورد...اصلح نیست. حواست باشد! پ.ن4: از هر طرف که جمع و جور میکنم، کلی درس نخوانده هست و مقدار زیادی VOICE برگردونده نشده استاد. خدایا عاقبت این ترم رو به خیر بگردان! :)) پ.ن5: دارم فکر میکنم اگر بخواهم همچنان این قدر از احساسم استفاده کنم، چقدر دیگر می توانم در زندگی ام سر پا بایستم؟ چقدر دیگر توان زمین خوردن و دوباره بلند شدن را دارم؟ پ.ن6: حرف خاصی نداشتم. این پست را فقط به احترام کسی نوشتم که هنوز سایه اش روی فصل سکوت این خانه افتاده.از همسایه های قدیمی... پایان:(وقتی دغدغه هایت را می نویسی و بعد یک نفس عمیق می کشی حس خوبی بهت دست می دهد...امتحان کن!)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۲/۳۱
غـ ـزالــ

نظرات  (۱۷)

سلام...
چه عجب...خوشحالمون کردید...
هر دو تا عیدت مبارک...
+عاقبت ترم من که به خیر نشد امیدوارم مال تو بشه...
+اه یعنی چی من حق رای ندارم!!!!
پاسخ:
سلام مرسی عزیزم.عید تو هم مبارک انتخابات 88 من دوم دبیرستان بودم.از اینکه حق رای نداشتم داشتم دق میکردم!ولی اون سال خیلی خوش گذشت! راستی خیلی ممنون بابت اون لینکی که برام گذاشتی.خیلی خوب بود برای این روزهام...کاش یادم نره...
...

پستت همچینی به دلم چسبید

فاطمه؟
به نظرت آدم یه امتحان 4واحدی رو خواب بمونه عاقبت ترمش به خیر میشه؟
پاسخ:
سمانه؟!!!! تو یه امتحان 4واحدی رو خواب موندی؟!!!!!!!!! خدایا!! چه اعتماد به نفسی! چی میشه حالا؟!
وقتی دغدغه هایت را می نویسی و بعد یک نفس عمیق می کشی حس خوبی بهت دست می دهد...امتحان کردم! هوم حس تهی شدن و نوشدن داره!
چقدر خوب که انگیزه و حال و حوصله ای اومد برای این عقیق جان که به روز بشه
اصلا همین حرف ها جایش روی دل ماندن نیست که!
خوشحال شدم از به روز کردنت فاطمه...
" گفتی امان از این VOICE ها....
خداکنه عاقبت ترم تو و من و همه به خیر و شادی بشه!
وقتی دغدغه هایت را می نویسی و بعد یک نفس عمیق می کشی حس خوبی بهت دست می دهد...امتحان کردم! هوم حس تهی شدن و نوشدن داره!
چقدر خوب که انگیزه و حال و حوصله ای اومد برای این عقیق جان که به روز بشه
اصلا همین حرف ها جایش روی دل ماندن نیست که!
خوشحال شدم از به روز کردنت فاطمه...
" گفتی امان از این VOICE ها....
خداکنه عاقبت ترم تو و من و همه به خیر و شادی بشه!
پاسخ:
انقدر درس دارم که نمیدونم دقیقا از کجاش شروع کنم!!! عمیقا امیدوارم این ترم گند نزنم...:|:|2تا درس اضافه تر از بچه ها هم برداشتم که شده غوز بالاغوز!!:-D
نوشتهات به دل میشینه ولی برای من نوشتن دغدغه ها با درد های زندگی خیلی سخته هر بار شروع کردم به نوشتن گریم میگیره مرور خاطرات یعنی تازه کردن همون دردها کاش میشد امتحان کنم بنویسم ولی نمیشه
پاسخ:
مرور خاطرات یعنی تازه کردن همان دردها ... خوب میفهمم..
پس گوش شیطون کر من این ترم اکتیو شدم که سه تا درس تو این فرجه ها خوندم!!!
خودم چشم زدم خودمو" دوروزه هر کاری میکنم تجارت رو ببندم نمیشه
" شروع کن از هومن جا که خیلی سخت تره شروع کن که خیالت ارووم بشه برای بقیه!
خدا نگهداره این دوست مار و که اگه مجبورم نمکیرد به خوندن درس بخون نبودم این ترم !
اشا که خوب میشه همه این درس ها!
پاسخ:
آخه ما همه امتحان عملی هامون تو ترمه الانم بیکار نیستم که بخونم ترم مون تموم نشده امتحان دارم هنوز
من هم با فاطیما بانو موافقم...
یک دفترچه با خودکار آبی فیروه ای کنارم هست برای دغدغه ها و غم ها..
دوست دارم از طرفی دورش کنم و بازش نکنم برای تجدید خاطرات غم بار
از طرفی برای دغدغه های الان که میشه نفسشو دادبه این برگه ها تا یه کم نفس خودت سبک بشه خوبه
پاسخ:
هوم...
جواب کامنت خصوصی ات:

خوشحال نیستم که این پست ها را درک می کنی...

خوشحال نیستم که داری حس میکنی خودت این ها را می نویسی...

"هم حس" و همدرد شادی هایم باشی برای خودت بهتر است لااقل.
من که خوشحال تر می شوم...
سرت را بالاتر بگیر...شاید خدا لابه لای ابرها نگاهت کند...شاید برعکس من، با دیدن تو لبخند بزند...
شاید این "شاید" جایش را در دلت با "قطعا" عوض کرد...

انتخاب با توست...نه؟
اشا... موفق باشی!!!
پاسخ:
مرسی عزیزم بلاگفا خیلی داغون قاط زده نمیذاره کامنت بذارم.
نیدونم
من در حد فضا
داغونم
پاسخ:
چرا سمن؟! چرا داغونی؟...
باشه اگشال نداره
هر وقت بلاگفا خوب بود بیا
پاسخ:
:)
:) عیدت مبارک
التماس دعا
پاسخ:
عید تو هم مبارک... برا منم دعاکن...
سلام
ولادت حضرت علی(ع) بر شما مبارک*
پاسخ:
سلام عید تون مبارک. روز مرد هم مبارک
سلام...
...
دلتنگی عین آتش زیر خاکستر است ...گاهی فکر میکنی تمام شده اما یک دفعه همه ات را آتش میزند ...
...
همسایه سایه ات مستدام...
...
اما...
هیچ موقع نخواستم و نمیخوام...به زور ...باشم...
تا دلم بود...بودم...وقتی دلم نیست...بودنم...شاید ...
بگذریم...
...
عیدتون مبارک...
...
ممنون...از همه لطفتون...از همه محبتتون...شرمنده ام کردین...عمری باشد...جبران کنیم...
...
دعا به صاحب اسمتان
یا علی مدد
چه فضای احساسی - انتخاباتی - درسی ای!

عاقبت به خیر شیم در همه شون انشالله
پاسخ:
انشالله فکر کنم یه سوال اینجا برات بود..
هرچه بیشتر میخونم
بیشتر لذت میبرم!
خوشحالم که میبینم همه ی جوان هایمان هم دنبال ول گردی و...نیستن.
خوشحالم ازاینکه چهره های 7رنگ تو خیابون هنوز جلو بصیرتمونو نگرفته!خوشحالم که دارای استعداد نویسندگی هستید و خود را مسئول میدانید در قبال وطنمون.
متشکرم
پاسخ:
لایق لطف تون در قالب این کلمات نیستم. متشکر...
فاطمه جان دلت دریایی ست که هر چی می خوای به کفش برسی نمی تونی...عمقش زیاده
پاسخ:
سارا؟