.

دل بسته ی مولای خراسانی خویشم...

دوشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۵۸ ق.ظ
عاشقی که شاخ و دم ندارد!   همین که او...در این خاک نفس می کشد...   برای اینجا بودن و ماندن کافی ست....     در سال ۱۳۶۸ به آیت الله بهجت(ره) گفتند:آقای خامنه ای برای رهبری جوان هستند! ایشان فرمودند:همان یکبار که گفتند علی(ع) برای رهبری جوان است، برای هفت پشتمان کافیست.   دیشب این طبع، بی‌قرار شماخواست عرض ارادتی بکنددست کم از دل شکسته‌تانواژه‌هایم عیادتی بکند***چشم بد دور، عمرتان بسیارکس نبیند ملالتان آقا!ما نمردیم خون دل بخوریتخت باشد خیالتان آقا!***چیست روباه در مصاف شیر؟!چه نیازی به امر یا گفته؟!تو فقط ابرویی به هم آورمی‌شود خواب دشمن آشفته***هست خاموشی‌ات پر از فریاددر تو آرامشی است طوفانی«الذی انزل السکینه» تو راکرده سرشار از فراوانی***واژه‌ها از لبت تراویدندپرصلابت، پرعاطفه، پرشورآفریدند در دل مردمعزت، آمادگی، حماسه، حضور***این حماسه همه ز یمن تو بودگرچه از آن مردمش خواندیرهبرا! تا ابد ولی محبوبدر دل عاشقان خود ماندی***سهم دلدادگان تو سلویقسمتِ دشمنان تو سجیلرهبری نیست در جهان جز توکه ز امت چنین کند تجلیل***نسل سوم چو نسل اول هستبا شعف با شعور با باورجاری است انقلاب چون کوثرهان! «فصل لربک وانحر»***گرچه در باغ سینه‌ات داریلطف‌ها، مهرها، محبت‌هاگفتی اما نمی‌روی چو حسینتا ابد زیر بار بدعت‌ها!***ناگهان در نماز جمعه شهرعطر محراب جمکران گل کردبغض تو تا شکست بر لب‌هاذکر یا صاحب الزمان (عج) گل کرد***جان ایران! چه شد که جانت راجان ناقابلی گمان کردی؟!آبروی همه مسلماناناشک ما را چرا درآوردی؟!***جسم تو کامل است، ناقص نیستمی‌دهد عطر یک بغل گل یاسدستت اما حکایتی دارد…رَحِمَ اللهُ عَمِی العباس! "جواد محمد زمانی"   این شعر را...بیشتر از تمام اشعار سروده شده در این باره دوست دارم... تا کور شود هر آن که نتواند دید....
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۵/۰۲
غـ ـزالــ

نظرات  (۱۳)

به خون دل راه بردی...فرزند بی وفای تو را...
...
خواستم بنویسم آقا م ظ ل و م است...شرم دستانم را گرفت...از مسئولینی که بی خبرند و بی خبر میمانند...
۰۲ مرداد ۹۱ ، ۱۹:۰۸ سفید کمرنگ
هوم... عزیزم...(تو نه که!آقا!)

انقدر بدم میاد راه به راه میرفتن سراغ آیت الله بهجت که ازش تایید سیاسی مقامات رو بگیرن. حالا درمورد هرکسی. اصلا تو این وادی ها نبود ایشون. هی میرفتن ازش سوال میپرسیدن که دو روز بعد ازش نقل قول کنن و سند شه. کار اشتباهیه. خیلی

اون شعره هم هیچ خوشمان نیامد. بیشتر شبیه چاپلوسی بود

اون جمله ی "تا کور شود هر آن که نتواند دید...." هم یعنی چی؟ مث بچه های حسود ابتدایی!

دیگه نظری ندارم!
پاسخ:
به خاطر گل روی شما(با این که با نظرت موافق نیستم) شعر رو عوض کردم!
اووووووووووه الهام جان یواش تر :)
این پروانه خانوم چرا میگه الهام؟!!
مگه فاطمه نبودی؟
الان من دچار بحران شدم!فاطمه من تو رو اشتباه صدا میکردم؟
راستش مقایسه ی ایشون یا هر انسان وارسته ی دیگه ای رو با حضرت علی و سایر ائمه اصلا نمیپسندم فاطمه جان
با شخص مشکلی ندارم با اینگونه مقایسه ها مشکل دارم حس میکنم حد و اندازه ی ائمه بالاتر از این حرفاست
این نظر منه البته و به نظر دیگران احترام میذارم
پاسخ:
بله... مقایسه نیست...که اگر هست قیاس مع الفارق است...فقط مثال است گاهی... ما در روزمره هم زیاد برای کارهای خودمون از این تمثیل ها و تعابیر استفاده میکنیم... پروانه منظورش با سفید کمرنگ بود...نه من...
۰۲ مرداد ۹۱ ، ۲۲:۰۳ سفید کمرنگ
معلومه که نظر من خیلی مهمتره از نظر تو!
ای بد نیست.... یه کم بهتر شد!

* آقا وب پروانه خیلی خوبه! عدد مدد نداره! من همه ش عددای تورو اشتباه وارد میکنم!!!!!
الان بار سومه دارم میزنم باورکن!
به قول سید ما :
" سید ما مولای ما دعا کن برای ما "
بیستتت
عالیییییییییییییییییی
سلام وبلاگ زیبایی دارید
به من هر سر بزنید خوشحال میشم
لینک شدید
اگه میشه منو لینک کنید
یا حسین
سلام
بحق یکی از زیباترین شعرهایی بود که در وصف ایشان خوانده بودم!
تا کور شود هر آن که نتواند دید....
در پناه حق...

۰۴ مرداد ۹۱ ، ۰۰:۴۷ سفید کمرنگ
غزل "چایی" دار واسه فاطمه جونم!


هنوز گر چه صدایت غریب و غمگین است


بلند حرف بزن،گوش شهر سنگین است


بلند حرف بزن ماه بی قرینه،ولی



مراقب سخنت باش،شب خبرچین است



مراقب سخنت باش و کم بگو از عشق



شنیده ام که مجازات عشق سنگین است



اگر به نام تو دستی به آسمان برخاست



گمان مبر که دعا می کنند،نفرین است....



به قدر خوردن یک چای تلخ با من باش



که تلخ با تو عزیزم هنوز شیرین است



مرا به خوب شدن وعده می دهی اما


شنیده ام همه ی وعده ها دروغین است


به حال و روز بد پیش از این چه می نالی؟


چه ماجرا که به تقدیرمان پس از این است...

ناصر حامدی
پاسخ:
این غزل چایی دار (!) رو من باید برا تو میذاشتم![چشمک] ممنون
۰۴ مرداد ۹۱ ، ۰۷:۱۶ نرجس خاتون،مامان طهورا خانوم.
رمز
1101390

سلام.........

۰۶ مرداد ۹۱ ، ۱۲:۲۷ آفتابـــ گـردان
بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام
قبول باشه فاطمه جون


لذت بردم...سپاس
خب علاقه به جای خود. اما یه جوری می نوشتی که حتی مخالف ولایت فقیه و آقا هم اگه می خوند طبعش عوض میشد و طرفدار میشد. لااقل به نفرتش اضافه نمی شد. تا کو شود یعنی چی؟
یه ذره خودمون رو جای مخالفین بزاریم بعد ببینیم آیا دوست داشتیم اینجور با ما حرف بزنن؟
بگذریم حالا. خیلی وقت بود اینجا نیومده بودم. کلا وبلاگ خوبیه. از همون نظرات کلیشه ای...
در ضمن از این شعر قشنگ تر هم هست. اگر چه از منظر شما همین شعر خوبتر از همه س و به قول شاعر بزرگ عرب: و للناس فیما یعشقون مذاهب.....و به قول اون مثل عربی: للجنون فنون.