.

غربت

جمعه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۱:۳۰ ق.ظ
دل می گیرد گاهی.... کاری اش نمی شود کرد که... می شود؟... دلم تنگ که می شود می گیرد...شاید هم وقتی می گیرد تنگ می شود...... عاشق نبوده ام...نشدم ،خسته ام نکن.... این روزها پر از بغضم....از روی عادت نیست... سردم می شود این جا...خیلی سرد...وقتی نفس هایم همه ساکت و سنگین... جای خالی ات را با این بغض ها پر کرده ام...با این پست ها که قرار نیست بخوانی شان... من دوست ندارم این حرف ها را.... دوست ندارم اعتراف کنم به دلبستگی هایم.... م ن ..... اه..... * * * بعضی روزها خاص اند....خیلی خاص... آن قدر که... به اندازه ی تمام بغض فاطمیه فردا را دوست دارم... وقتی می شود امیدی به استجابت داشت، وقتی تولد مادر(س) واسطه ات می شود تا خدا.... چقدر دوست دارم این روزها را... این روزها خاص اند و دلم یک مکان خاص هم می خواهد...حرم...بهشت....امامزاده....مسجد... هیچ کدامشان این جا نیست........و غربت یعنی این!    
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۲/۲۲
غـ ـزالــ

نظرات  (۱۱)

سلام باز...
لینکه وا نمیکنه!!!
پاسخ:
سلام!چرا باز میکنه! شاید سرعت اینترنت تون پایینه...
دیدم
پاسخ:
زیارت قبول!! :)
سلااااام
واقعا که! اولش کلی تعجب کردم که عجیبُ جداً! دخترا معمولا از این کارا نمیکنن عکسشونو بذارن در ملا عام... بعد حدس زدم از این دست عکسا باشه. خجالت بکشید واقعا! 332 کیلو بایت از اینترنتم مفت مفت رفت
پاسخ:
سلام! بماند که پشت این کار شیطنتی عمیق نهفته بود!!
سلام ایول که برگشتی
پاسخ:
سلام عزیزم

دل که میگیرد
تنهایی
بدجوری
بغض می شود ...

پاسخ:
دلتنگ که میشوی تنهایی بدجور بغض را در گلوی خسته ات رسوب می دهد...

زنی که اشک نریزد قبول کن زن نیست...
پاسخ:
گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد...
۲۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۵۲ گمنام مثل پدرم
آآآآے همہ!

گل بیاورید،عطر بیفشانید،ماءِ مَعین م نزول اجلال فرموده

مبارک،همہ ے عشقم

ساغر پُر کنید از می،برخیز و دستہ دستہ یاس بیاور
.
.
دوباره روز آن رسیده کہ من ذوق مرگم،

از دیدن بچہ هاے هیئت م،با آن پیرهن هاے سفید

و یک سنجاق سینہ ے کوچک کہ می زنند بر روے سینہ شان

کہ معلوم شود غلام حلقہ بہ گوش توأند

و هی اسپند دست می گیرند و می چرخند

و نگاهم از پی شان می رود بہ سمت دلم کہ روبہ روے توست

بانوے دلم،حضرت راضیہ ے مرضیہ،خوش باد صداے قدم هایت

جانِ من را اگر پذیرایی..هدیہ ے روز ِ مادرم باشد....


سلام ابجی خوبم ..روز شما هم مبارک باشه
۲۴ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۰:۲۶ سالهای صبوری
سلام میلاد حضرت مادر و روز زن تهنیت باد
ممنون که قدم رنجه کردین و سر زدین نوشته هام برگرفته از احساسن و ...
جسارتی در حرف شما ندیدم که نیاز به عذرخواهی باشه
نوشته هاتونو کم و بیش خوندم و با افتخار لینکتون کردم
در پناه مادر آب و آینه پایدار باشید بازهم منتظر حضور گرم و نظات شما هستم
سلام و ممنون از حضورتون در وبم
منم یک پوشیه دارم که مادرم از کربلا برام آورده با اینکه چادری نیستم اما خیلی دلم میخواد ازش استفاده کنم اما به قول شما فضاش نیست و خیلی جلب توجه میکنه در صورت استفاده اما من خوشم میاد ازش
این غربت یکی از شهرهای جنوب غرب ایران نیست؟
اونجا از این گل کاغذی ها زیاده
۲۹ تیر ۹۱ ، ۲۲:۴۸ سفید کمرنگ
چه خوب غربت رو معنی کردی...
حس کردم...