.

آسمانی ترین مهربانی ...

دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۱، ۰۷:۴۴ ب.ظ
هیچوقت یادم نمی رود... بغض سنگین حرمت را شب شهادت امام جواد.. چند سال پیش چقدر سرد بود ... داغ شدم اما... سوختم.. بی رحمی ست...خیلی... این که تو را به پاره ی تنت قسم دهند.. من امشب.. دلت را به زلال اشک هایی که امشب در حرمت ریخته می شود قسم می دهم.. بین من و حریمت بماند خواسته ام... ... پ.ن: پر از بغضم... الان فهمیدم شهادت امام جواد است... م.ن را چه به تسلیت گفتن... ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۲۴
غـ ـزالــ

نظرات  (۷)

سلام عزیزم
کمرنگی این روزها رو بر من ببخش
اما هر بار میام تمام عقب مانده هام رو می خونم....
ولی دلم خواست یه چیزی رو بهت بگم:
اینکه حسی توی وجودم هست که همیشه باعث میشه به تو غبطه بخورم ... به حال و هوات... به تفکرت.... به احساساتت.... اصلا" به همه ی وجودت
پاسخ:
سلام... حقیقتا" اگر خدا "ستارالعیوب" نبود...الان این جمله آخر کامنت تون ننشسته بود... ممنون.. لطف دارید .
چقدر این متن و متنی که کاغذش خیسه به دل می چسبه.
چقدر خوبه که آدمها اینجوری از طریق افکارشون با هم آشنا میشن. انگار اونیایی رو پیدا می کنن که بهشون احساس نزدیکی دارن.
سلام
دست نوشته هایم منتظر نگاه شماست ....
سلام مهربانم
از حضرت برات بهترینها رو میخوام...
همونایی که به بهترینها میدن!
پاسخ:
سلام عزیزم.. ممنون... خیلی ممنون...
سلام
چقدر پست بالا به دلم نشست!!!
چقدر خوبه آدم از خودش ناراضی باشه...
من که دارم به این وضعیت عادت میکنم...
چه بده این عادت کردنها!!!
دل منم محرم ارباب رو میخواد :(
هیئت... شور... سینه زنی... سینی چای... شال عزا... خدمت به عزادارای آقام... دلم... گریه میخواد... برای حضرت عشق...
فقط دعا کن دیوونمون کنن« اونوخ همه چی درست میشه. دعا کن عقیقم...
پاسخ:
بیا برای هم دعا کنیم سمیرا...
دلم بدجورگرفت پست بالایی منوبردتا...
من مرغ گرفتار غمم یاد کنیدم
باخاطری ازباغ خدا شاد کنیدم
صد دام تنیده به پروبال کبودم
صیاد بگو بس کن وآزاد کنیدم
من خسته ورنجور واسیر قفس عشق
یکدم نظری گو کن وبرباد کنیدم
درحسرت روزی که شوم باز به پرواز
بهردل مرغان هوایادکنیدم
جز آه وتحسّر نبود توشه ی عمرم
چشمم به در آن روزکه دلشاد کنیدم
پاسخ:
ممنون از انتخاب قشنگت عزیز. شاعرش ؟!