.

شخصیت ایده آل من!

دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۱، ۰۶:۲۶ ب.ظ
اکثر آدم ها همیشه خود ایده آل شان را گوشه ای از ذهنشان نگه داشته اند ... دیروز چند ساعتی را با خود ایده آل ام در قالب کسی دیگر گذراندم.. از ترم اولی که آمدم این دانشگاه کشف اش کردم..   چشم هایش حرف های آشنایی برای زدن داشت.و همین کافی بود برای ارتباط داشتن مان...   علاوه بر دو ترم تحصیلی، چند سالی دنیایش هم جلوتر از من است.   در نگاه های عمیقش...برق چشم ها و لبخند های آرام اش خودم را دیدم انگار...   خودی که مدام دنبالش میگردم...   یک آدم منظم و باسواد و البته با احساس.   محکم دست می دهد و اقتدار روحی اش را همان اول آشنایی نشانت می دهد.   هوش و عمق حافظه اش در درس ها بدجوری ذهنم را قلقک میدهد.   دیدن برنامه ی روزهای آینده اش، تکه کاغذهای چسبانده شده روی دیوار،تاریخ های نوشته   شده روی آن، مبحث ها و تمام نظم حاکم بر اتاقش سر ذوقم آورد...   آرامش حاکم بر درد جمله هایش بدجور به دلم آدم می نشیند... چشم هایش نفوذ خاصی دارد و همین معذب میکند گاهی دلم را...   کسی که این نوع رفتارش را درست از خود حقیقی ام توقع دارم. انگار که از قبل تمام حواشی زندگی ام را مرتب کرده باشد، و بین تمام   لحظه ها آرام و بی واهمه جای شان داده باشد.   در زندگی چنین آدمی همیشه وقت و توانایی برای همه چیز به جز بهانه های روزمره هست...   چقدر دلم خواست کمی شبیه او باشم...پی نوشت:این پست با ضمیمه یک گل برای تو!
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۲۴
غـ ـزالــ

نظرات  (۳)

آره... شخصیتی خواستنیه اینجوری...
سلام
خوبه!
خیلی خوبه...
ولی من از پست قبلی حالم گرفته اس
پاسخ:
سلام... چی بگم؟
البته نه که از نوشته تو از نوشته ری را...
از سرگذشتش...
دارم میسوزم...
چ بده آدم اینقد احساساتی باشه...:(
پاسخ:
هوم... اما اون لینک رو به خاطر امام رضا گذاشتم.نمیخواستم ناراحت شی.