.

مرا ببر به خودم...

پنجشنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۲۶ ق.ظ
در من دخترکی است عاشق غزل...عاشق بیت و قافیه...انگار می خواهد تمام بغض هایش را غزل کند... در من دخترکی است عاشق نقاشی...دلش میخواهد با رنگ ها "خودش" را بریزد روی بوم.... وجودِ ناآرامش را پخش کند روی کاغذ و کسی از حال دلش سر در نیاورد... در من دخترک 22 ساله ی پرانرژی ای هست، که هنوز رویش میشود بدود... رویش میشود بنشیند روی اپن آشپزخانه...هنوز گاهی کودک درونش دلش میخواهد بپرد بالا و با دستش آویز های لوستر را تکان دهد... در من دخترکی است عاشق کلمه های کاغذی...عاشق نوشتن از خودِ بی سر و ته اش... عاشق ثبت کلمه های غمگین و شاد... عاشق کلمه کردن "دوستت دارم" با عبارت های جدید... در من دخترکی است عاشق آشپزی و وقت گذراندن در آشپزخانه...عاشق ریز ریز کردن خیارشور و فلفل دلمه ای... در من دخترکی ست عاشق بوی خیس باران...عاشق برگ های رنگ رنگی پاییزی... در من دخترکی ست که وقتی حالش بد است، با دلش لج می کند و تمام کارهایی را انجام می دهد که از آن ها بیزار است... در من دخترک پرحوصله ای ست که دلش کاغذ و روان نویس های رنگارنگ میخواهد... در من دخترکی ست که از کتاب خواندن سیر نمی شود...از جا به جا کردن و ورق زدن کتاب های کتابخانه اش هم... در من دخترکی است که گاهی دلش نمیخواهد کسی بی اجازه حرف های خیس دلش را بخواند...چند باری آدرس وبلاگش را عوض کرده... در من دخترکی ست که دیوانگی را خوب بلد است و عاقل بودن را هرگز نمی شناسد... دلش منطق سرش نمی شود و هرچه می کشد از تکرار کردن اشتباه های دلش است.... دخترک آرام و پرذوق این روزهایم؛ دارد از نفس می افتد کم کم..... دارد مدام تکه های شکسته شده ی دلش را به هم می چسباند... دارد مدام دلش را می برد "حرم" تا پاره های روحش آرام بگیرند... ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۳/۲۹
غـ ـزالــ

نظرات  (۸)

فاطمه خوبی؟
پاسخ:
کمی تا قسمتی ابری ام...

خب چرا به حرفاش گوش نمیدی؟
یه مدت اونجوری که اون میگه باش
این دختر کوچولو خیلی باحال تر هستشاا
برای دوباره اومدنت
پاسخ:
من همینجوری ام فقط هی تند تند ذوقم کور میشه... :(
قلمتون قشنگ تر از قبل شده به نظرم.قلمتون قشنگ تر از قبل شده به نظرم.
گاهی یه چسب هایی پیدا میشه که علاوه بر ترمیم شکستگی های سابق، باعث جلوگیری از شکستن های نو میشه. صددرصد هم اصله و ردخور نداره. هر چند با بعضی شکستگی ها موندن بهتر از یک دست بودنه! ذات لذت خواه آدم تنوع طلبه!
پاسخ:
من چقدر دلم برای شما و کامنت هاتون تنگ شده بود...........
یه بحث دینی هست به اسم حدیث نفس. یه جورایی با مقوله ی کودک درون ارتباط داره. این جناب حدیث نفس هم از جهتی مذمومه و هم محمود!
پسندیده و ناپسند!
کسی که بتونه خوب با این حدیث خانم! ساخت و پاخت کنه نونش تو روغنه. شما ظاهرا رابطه تون با همون مخدره، حسنه است. تا حالا چه غذاهایی برات پخته؟ کجا آموزش دیده؟ خواستی راشم بگو به ما!
الهی باهاش بره کربلا.
اصلاحیه: بره=بریاصلاحیه: بره=بری
اینجا چرا همه چی تکرار میشه؟ روح سوره ی الرحمن اینجا جریان داره! فبای آلاء ربکما تکذبان؟!!!
خیلی خوب بود این...
چقد شبیه منی...اسمتم فاطمه است ...قشنگ ترین اسم دخترونه ی دنیا...اسم دوستم فاطمه است...دارم برا روز تولدش شعر می گم...اول آذر...دوستت دارم پریشان شانه می خواهی چه کار؟...شعرمهدی فرجی بند بند شاعر بودنمو توصیف می کنه...قلمت خوبه ...موفق باشی فاطمه.
پاسخ:
من هم مال آخرین روزهای آذر ام... بعدا شعرتو میذاری منم بخونم؟...