برای تو که این روزها فرشته ای در دلت بال می زند...
سه شنبه, ۴ مهر ۱۳۹۱، ۰۵:۳۶ ب.ظ
می دانی...
همیشه عاشق بچه ها بوده ام...عاشق طبع لطیف و احساس دست نخورده شان...
عاشق لبخند های واقعی شان...مهربانی بی مثالشان...معصومیت نهفته در چشم های شان...
شیطنت های شان،شیرین زبانی های شان،گریه ها و لجبازی های شان...
همه ی این ها به کنار...
به معنای واقعی کلمه عاشق حس "مادر" شدن ام...
***
حس سحر انگیزی ست...این که خدا از آغوش خودش فرشته ای را به آغوش ات امانت دهد...و این یعنی نهایت لطف و مرحمت خدا...
فرشته ات را دوست دارم...این روزها بیشتر...این روزها که با نفس های تو نفس میکشد...
صدایت را می شنود، بغض هایت را می فهمد، لبخند هایت را در عمق دلش جا می دهد وضربان قلبت را خوب می شناسد...
اصلا درس امروز مان قلب جنین بود...قلب کوچک و مهربان اش...و من بیشتر عاشق اش شدم...
پ.ن:
1.مسافر کوچک من...سفرت به سلامت عزیزدلم...
2.هنوز نیامده ای که بدانی به هرکسی با آن لحن خاص ام عزیزدلم نمیگویم،فرشته ی دوست داشتنی من...به سلامت بیا و دغدغه های مادرت را تمام کن...
3.وقتی اسمت نمیتواند فاطمه باشد،دیگر برایم خیلی هم فرق نمیکند چی باشد!
4.تا چند وقت دیگر خاله می شوم...اگر خدا بخواهد...
5.خدایا می دانی می گوییم هرچه تو بخواهی...اما باز هم ته دل مان، انگار کسی میگوید کاش مطابق میل مان پیش برود...اگر از ضعف ایمان است،ببخش و کمک مان کن مومن شویم به مهربانی بی دریغ ات...
6.به دلیل شرایط مشقت بار تحصیل من(!)،نی نی دو ماهه میشود که می روم خانه و می بینمش![گریه عمیق حضار!!!!!!]
۹۱/۰۷/۰۴
خاله شدن در مکتب بی خواهرانی مثل من یعنی سعادتی وصف ناشدنی
انشالا که به سلامتی به دنیا بیاد و لذت ببره از داشتن خاله ای مثل تو
کی به دنیا میاد فاطمه جان؟