.

صدای هفت صبح

يكشنبه, ۲۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۰۰ ق.ظ

صدای گنجشک های بیدارِ هفت صبح، صدای زندگی ست... 

صدایی که ثابت میکند هیچ چیز به اندازه ای که آدم فکر میکند مهم نیست و دنیا با ما و بی ما به راهش ادامه میدهد... فردا صبح هم دوباره سروصدای گنجشک ها، حیاط را پُر میکند و روز از نو... 


بی خوابی افتاده به جان چشم هایم! احتمالاً بعدها بتوان در دسته ای از بیماری های لاعلاج جایش داد. 

حتماً در توصیفش هم باید نوشت: همه ی وقت هایی که بی خوابی دارد شقیقه هایت را به تیرکشیدن می اندازد و خواب به تک تک سلول های چشم هایت سر زده، اما خوابت نمی برد....به انضمام سندروم پای بی قرار... 


ته نوشت:

خدایا، راستش بنده ای که شب عرفه را هم جلوی رویش گذاشته باشی، از تمام شدن شب قدر، نمی هراسد! تنها دل نگرانی اش نرسیدن به شب عرفه ست... قد ندادن عمر و پایِ کار نبودن دل... لطفاً بیا و همین الان درست و حسابی ببخش :(  یا الهی العاصین... یا ملجاء الهاربین...

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۶/۰۳/۲۸
غـ ـزالــ

نظرات  (۷)

دقیقا همینطوره
۲۹ خرداد ۹۶ ، ۱۹:۰۳ الـ ه ـام 8 عـظـیـمـی
دقیقا... دقیقا صدای گنجکشها اول صبح... صدای زندگیه... الهی... دلم خواست...
۰۶ تیر ۹۶ ، ۰۳:۰۳ وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
امان از بی خوابی...

چقدر ته نوشتتونعالی بود...
گذشت و عید شما مبارک
من عاشق عرفه ام
بانوای میرزا


موفق باشید
سربزنید
بی خوابی در وقتی که باید بخوابم  و چشم پرخ و ا ب  بی وقت بلای این روزهای من هم هست!:(
از این وبلاگ کمی بوی نبودن می آید.
۲۳ اسفند ۹۶ ، ۰۶:۵۶ آب‌گینه موسوی
بنویس دختر!
پاسخ:
چشم عزیزم. 
چشم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی