آدم های ساکت
جمعه, ۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۴۰ ب.ظ
همه ی آن هایی که حرف های پر شور و حرارت زیادی برای کلمه کردن دارند، خیلی وقت ها درست همان حرف هایی که باید بزنند را سکوت میکنند.
یعنی مقابل تو تماما حرف و کلمه و جمله های پشت سرهم اند اما درست وقت هایی که دلت میخواهد حرفی که باید بشنوی را بگویند؛ ساکت ترین آدم دنیا میشوند...
و آن وقت است که تو سکوتشان را به هزارویک مسئله ی درست و غلط ترجمه میکنی و طرف مقابلت هم با سکوتش اجازه اش را صادر میکند.
همه ی این ها را نوشتم که بگویم: لطفا سکوت ها را ترجمه نکنید...
لطفا از کلمه های استخراج شده همانی را برداشت کنید که هستند؛
لطفا به جای حدس زدن و احتمال دادن، مستقیم بپرسید.
لطفا عادت این هایی که به جای واضح پرسیدن چند جمله ی با ربط و بی ربطی را مطرح میکنند تا طرف خودش به حرف بیاید را بگذارید کنار.
مستقیم بپرسید و به جای حدس و گمان هرجای شک برانگیزش را دوباره و چندباره مطرح کنید.
حرف های مهم را باید صریح گفت...
باید واضح پرسید...
سکوت کردن گاهی "آلت قتاله ی محض" است....
پ.ن: برای همه ی سکوت های زندگی ام دلیل داشته ام.دلیل هایی که گاهی سال های سال با بندبند وجودم و تاروپود چارچوب هایم قد کشیده اند و این قدر دقیق و بی جلب توجه خودشان را در من جا داده اند؛ که گاهی خودم هم متوجه بودن شان نمیشوم....
۹۵/۰۵/۰۱