إِنِّی آمَنْتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ *
سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۵۳ ق.ظ
کتاب خدا را که بگیری دستت، حرف هایی هست که لزوم بودن شان را با عمق جانت فهمیده ای...فهمیده ای "نماز" حس خوبی به لحظه هایت میدهد و "روزه" روزهایت را زلال میکند.فهمیده ای که باید حواست به خمس و زکات و صدقه و همه ی چیزهایی که الان در زندگی تو هست و مال تو نیست؛باشد!فهمیده ای راست گفتن؛ آرامش روحی خودت را تامین میکند و خوش قولی عزت ات را بیشتر.با تمام وجودت فهمیده ای "انسان" ناگزیر از پرستش است و بی قرار حضور خدایش...فهمیده ای اگر "امام" نداشته باشی؛ آخرتت که هیچ؛ تمام دنیایت را به تنهایی های بی رحم روزگار باخته ای...این ها را فهمیده ای و عمل کردن بهشان آن قدرها هم کار سختی نیست و انجام دادن شان به آشفتگی حالت سامان می دهد...اما چیزهایی هست که هرچه کتاب را زیر و رو کنی سر از کار خدایت در نمی آوری...هرچه احادیث و روایات را بالا و پایین کنی؛ چیزی دستگیرت نمیشود..."ایمان" همین جاست !همین جایی که تو ؛ تمام راه های منطقی و غیرمنطقی را که از سر بگذرانی؛ هیچ دلیلی برای اطاعت پیدا نمیکنی...ایمان همین جاست...همین جایی که تو تعبدا'' دلت را بکشانی همان سمتی که خدایت گفته است...و شک نکنی به خدایی اش... من مومن نیستم خدا ....مرا به همان عطسه ی روز آخر؛ که سرم را به سنگ لحد می رساند ببخش...پ.ن :*کتاب خدای من• سوره سی وشش• آیه بیست وپنج
۹۵/۰۳/۰۴