سمت قبله
چهارشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۰۹ ب.ظ
می ترسم...
از پس امانت ات بر نیایند...
شانه هایم!
آسمان بار امانت نتوانست کشید...
...
بد شده ام این روزها...
خوب می دانی...
این بادها به کهنگی ام طعنه می زنند...
خدای این روزهای ماه
جایت عجیب روی زمین خالی ست
جای من در آسمانت چی؟!
چند وقتی ست نخ های پوسیده ی دلم تیر می کشند...
پیوست به پست" برای دخترم":
عزیزکم...
در زندگی ات، بغض هایت را به شانه های هیچ کس نسپار،
اما بگذار همه به شانه هایت اعتماد کنند...تکیه دهند به بودنت.
سنگ صبور نفس های خیس شان باش همیشه...آدم ها نازک تر از آنند که...
پ.ن:
1.در پیله ی من حسرت پروانه شدن بود...
2. چقدر حس این عکس رو دوست دارم...
۹۱/۰۸/۱۰