اندر معایب یک وجود دوست نداشتنی
جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۶ ب.ظ
من تبدیل به یک موجود عجیب شده ام...آن قدر که گاهی؛ نه ،بیشتر از گاهی حالم از وضعیتم بهم میخورد!در من آدمی است که چند ماه است قرار است چین نا مرتب بالای پرده ی اتاقش را درست کند،قرار است کارتون کوچک کنار کمد دیواری را که هنوز از بقایای اسباب کشی مانده است را در بیاورد و جا به جا کند.در من دخترکی است که مدت هاست قرار است کتابخانه اش را به سبکی که دلش میخواهد مرتب کند؛مدت هاست یک سری جزوه را گذاشته ببرد دانشگاه و به ترم پایینی ها بدهد و هنوز نداده.مدت هاست قرار است جور دیگری زندگی کند،سال هاست قرار است آدم دیگری باشد که نیست،در من دخترکی ست که مدت هاست سر از کار خودش در نمی آورد...مدت هاست همه ی این ها را می اندازد گردن پزشکی خواندن و درس و دانشگاه و voiceبرگرداندن و هزار بهانه ی دیگر!!در من دخترک بیست و دو ساله ی مزخرفی است که وقت تلف کردن را به هزار و یک کارمفید دیگر ترجیح می دهد،که گوشی از دستش نمی افتد...متاسفانه...باید عوض شوم...عملی اش میکنم بالاخره...شاید درست همین الان که ساعت از دو صبح هم گذشته؛ برای اثبات به خود سرزنشگر درونی ام هم که شده، بلند شوم و آدم دیگری شوم!!
۹۳/۰۹/۲۱