این بغض بدخیم که افتاده به جان واژه هایم دارد مرا از پای در می آورد...
جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۴۴ ب.ظ
یک غروب جمعه، می تواند بسیار دلگیرتر از حالت معمولش باشد،وقتی که تو اصلا حس نکنی منتظری....وقتی که حالت به دلیلی گرفته باشد و نتوانی به هیچ کس بگویی...وقتی یک عالمه کار تلنبار شده داشته باشی که از فرط بی حوصلگی "وقت تلف کردن" را به همه ی شان ترجیح بدهیوقتی که دلتنگ باشی...وقتی که دلتنگ باشی......پ.ن:یعنی می شود تولد امام جواد(ع) باشد و من این قدر حالم بد باشد؟...خدایا...دلم...فقط نگاه تو را کم دارد....ه م ی ن . . . .
۹۳/۰۲/۱۹