.

۳ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

یک روزهایی هست که آدم از غرولند کردن خسته می شود...خودش و بغض هایش را از کلمه های بی حوصله و خسته کنار میکشد....بعد از دور خیره میشود به خودش و فکر میکند....الان حس ام دقیقن این است...این روزها خیلی خوب احساس میکنم به تو نزدیک ترم خدا...آمده ای نشسته ای کنارم و دستم را گرفته ای....و من دلم آرام گرفته است....ولی...هنوز هم دلم حرم می خواهد....هنوز هم....آه....چقدر خوب است که آدم ها تو را دارند خدا...خدایاایاک نعبدهایم را به نستعین هایت برسان...و لله الحمد....
۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۳ ، ۱۴:۳۹
غـ ـزالــ
بی اندازه خودم را به درس و voiceبرگرداندن و جزوه و دانشگاه رفتن مشغول کرده ام...تا فکرم آزاد نباشد،تا بغضم سرریز نکند....فایده ای ندارد اما...آن قدر که سر تمام نمازها و هر تلنگر و هر حرفی، بغضم خودش را میرساند به چشم هایم و چکه میکند...من صبور نیستم....نمی شوم....می دانم که حواست هست خدا...پ.ن:رمز پست قبل فقط به مخاطب خاصش داده میشود که احتمالا او هم رمز نمیخواهد...
۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۳ ، ۰۹:۴۲
غـ ـزالــ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۴ دی ۹۳ ، ۱۹:۱۸
غـ ـزالــ