.

بدون سانسور

چهارشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۰۵ ب.ظ
هر کس نداند تو خوب می فهمی از چی حرف می زنم.   اصلا بگذار به حساب امل بودنم.مهم نیست.   ولی کاش کسی بتواند بگوید،   تو مسئول دل هایی که می لرزانی، بغض هایی که می شکنی، لبخند هایی که می خشکانی،هستی.   قبول کن هستی.تو مسئول دل و نگاه کسی که حواسش را پرت کرده ای هستی.   من سهل انگاری "او" را در کنترل نگاه و دل و احساسش انکار نمی کنم.   اشتباه او را هم توجیه نمی کنم.   ولی یادت باشد راه مستقیم کسی را منحرف نکن.   خودت را به آن راه نزن!خوب می فهمی چه می گویم.   بیشتر از او مقصری...حواست هست؟   پ.ن: 1. دخترها منظور این پست رو خوب می فهمند... 2. من با کسایی همکلاسم که به نظرم صندلی های پلاستیکی و رنگی مهدکودک رو ول کردن اومدن دانشگاه!! والا! 3.خدایا! ببخش...تمام دل هایی را که گاها" خواسته و ناخواسته به واسطه ی جمله ای،لبخندی،نگاهی لرزانده ام... چه در محیط مجازی و چه در محیط واقعی زندگی ام. ...خدا کند اگر این طور بوده ام ببخشی ام... 4. :(
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۲/۰۲
غـ ـزالــ

نظرات  (۱۷)

سلام...
شاید خیلی وقت ها مقصر همان دل هایی هستند که سریعا میلرزند...
دل باید با شخصیت باشد...باید ثبات داشته باشد...
در محل کار و تحصیل خندده و شوخی و حرف و ... رخ میدهد اما چیزی که مهم است این است که دل آنقدر جنبه داشته باشد که فورا نلرزد!
پاسخ:
عزیزم!دانشگاه جای دلبری کردن است؟! اون بیشتر مقصره...اینجا همه تنهان...باید مواظب دل بقیه هم بود...
عقیق این آدرسی که گذاشتم رو بخون...
لطفا نظر بذار
سلام
اینکه دانشگاه جای دلبری کردن نیست قبول. اما دل که همیشه به آب و رنگ و عشوه و ناز نمیره. گاهی به سکوت، گاهی به یه حرف، یه اظهارنظر، یه فکر و اندیشه و اعتقاد میره. اونوقت آدم چه کنه؟؟؟؟
کاش پسرها هم منظور حرفت رو می فهمیدند...
پاسخ:
دیگه اون قضیه ش فرق میکنه!تقصیر از ما نیست دیگه! هوم...کاش... بیشترش اینجا از تنهایی بچه هاست و فشار درس.. جدا خیلی تأثیر داره...
ببخش...تمام دل هایی را که گاها" خواسته و ناخواسته به واسطه ی جمله ای،لبخندی،نگاهی لرزانده ام...
.
.
.جانا سخن از زبان مامی گویی ؟!!!!!!!
فاااااااااااااااااااااااااااااااطمه ه ه ه
کجایی دختر...............؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ:
تا همین الان نت نداشتیم این چند روز! الانم دنبال درسم!:-) تو خوبی؟
پاسخگو باشید خانوم !!!

:D
پاسخ:
(سانسور شد!)
باشه!ها ها ها!
پاسخ:
:(
عقـــــــــــــــــــــــــــیق....
هعی هعی...
پاسخ:
باورکن سرم شلوغه
عزیییییزمی!!! پیدات کردم!!!
چه پست تکان دهنده ای...هی...
با سانسورم که بود میگرفتیما!!!
پاسخ:
میدونی که کلا دانشجوهای پزشکی ترمز سانسور رو رد کردن!!:-D حالا دهن منو باز نکن سوتی میدم!!;-)
تو مسئول ... هستی....

خدایا راست خواهی فتنه از توست.....تا ته شهر ناصر خسرو!
پاسخ:
از این طرف ها جناب خاکستر؟!... :)
حالا منو نمیشناسی ها؟
ای نامرد
آقا شماره الهم خاموشه؟پیامام بهش نمیرسه
میشه شماره ی جدیدش رو بدی
پاسخ:
نه نمیشه!:-P من دوستای متأهلمو دیگه نمیشناسم!:-D
چه بی انصاف...
پاسخ:
چی بی انصاف بابا!؟ شوخی بود.
سلام...
چون هدف گم میشود اینگونه رقم خواهد خورد
خدا کند خدا فراموش نشود که واویلاست!!!
به باورم میگویم... دلش برا ی عقیق تنگ است خب...
راستی سلـــــــــــــــــام فاطمه بانوی عزیز..
پاسخ:
سلام همین روزها میام یه کم بی حوصله ام و البته بی وقت!شما عفو کن ما رو..

:)
پاسخ:
لبخند تو را چند صباحی ست یک باردگر خانه ات آباد، بگو سیب...
سلام...
تا حالا برات پیش اومده خودت با پای خودت بری تو چنگال مرگ؟؟
آقا من دیوونه دیروز رفتم دندونمو پر کنم اونم چی دندون نازنینم که هیچم دردی نداشت...
از دبروز تا حالا بیچارم کرده انقدر درد میکنه!!
من سرما هم که میخورم خودمو با جوشونده های مامانم سرپا میکنم حالا انقدر مفنامیک خوردم عین مفنامیک شدم...
به این نکته رسیدم که آدم بره پبش دامپزشک راحت تر از اینه که بره دندون پزشک!!
عقیق...اصن یه وضعی!
پاسخ:
عزیزم با کسی طرفی که نصف بیشتر عمرش تو دندون پزشکی گذشته!!:-D تازه 6سال هم در دوران طفولیت و عنفوان نوجوانی ارتودنسی کرده!! اصن یه وعضی! انقدر هم مسکن نخور.(من کلا با دارو مشکل دارم!!اینجور دکتری ام من!) چرا آدرس نمیذاری هروقت میای؟
۱۲ اسفند ۹۱ ، ۱۹:۴۱ آفـتابـــــــ گـردان
بسم الله الرّحمن الرّحیم

سلام


محظوظ گشتم

دلیل سر به هوا گشتن زمین ماه است دیگر!
پاسخ:
سلام... :)