.

(مخاطب خاص)

سه شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۱، ۰۹:۵۵ ب.ظ
خیلی حرف ها را نمی شود گفت... نمیشود... بعضی آدم ها یک وقت هایی بد جور به پر و پای دل و احساست می پیچند... گاهی می تواند اعصاب خرد کن باشد! و "تو" شاید هیچوقت نفهمی چقدر دوستت دارند... و چقدر برایشان مهم است چشم هایت نم دار و غمزده نباشند! از کنار این آدم ها ساده نگذر...در عین محکم بودن شان نرم و نازک تر از حد تصورند... می شکنند... کمی حواست به دل شان باشد... حتی اگر...   پ.ن: دوباره نگو لطفا زیر دیپلم حرف بزنم! ساده میگویم این حرف ها را... به همان سادگی ای که آرام می چکند روی کیبورد...می شنوی؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۱۱/۱۷
غـ ـزالــ

نظرات  (۱۶)

من هســــــــــــــــتم...
هستی فااااطمه بانو؟؟
پاسخ:
نبودنم رو ببخش.:-)
حال روزهای عیقق چطور است؟؟
هنوز هم برد به نام حوصله؟؟!!
پاسخ:
این روزها حال دلم خوب نیست کلافه ام عجیب...
چقدر تصویر درباره ی وبلاگت رو دووووست دارم فازمه بانو..
من عاشق قاصدکم..
کاش انقدر رها بودیم..
انقدر پاک..
انقدر سبک ...
کاش مثل قاصدک دلهامون برسه به آسمون
پاسخ:
اون دست منه تو اون عکس پیش دانشگاهی بودم. اون قاصدک هم ...:-)یادش بخیر... زیر نگاه ماه... پس زمینه ش هم چادرمه...:-) چقدر خاطره دارم از اون روز... اون عکسو خیلی دوست دارم..
ببخشید اسم فراموووش شد..!!
بانو ام دیگر...
نیستی فاطمه.!
"آمدیم
نبودید..
رفتیم.."
پاسخ:
:-)شما ببخش
در پناه خالقت....
پاسخ:
ببخش نبودم.
خب لو بده دیگه...

انشالله

من سر میزنم به وبلاگت هرچند پاهی بی صدا
پاسخ:
من چیزی ندارم که نیاز به لو دادن داشته باشه!;-)! من عین کف دست صاف ام!اصن یه وعضی!!:-D
نچ نچ نچ

ناظمتون هیچی نمی گفت ناخنت انقدر بلند بوده؟ :دی
پاسخ:
تابستون بود!:-D اون موقع جاهل بودیم!!:-D کجای کاری من سال پیش دانشگاهی کلا لاقید شده بودم!:-Dاز آبان دیگه فرم مدرسه رو نپوشیدم! هروقت هم معاون مدرسه گیر میداد لبخند عاقل اندر سفیه نثارش میکردم!:-Dکلا تو مدرسه خیلی شیطون بودم...یادش بخیر...
۲۲ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۰۴ رفیق رزمنده!
خواهر این تصویر قبیحه رو زود ازگوشه ی وبلاگتون بردارید!تاحالا چند نفر رواون ناخن های ... الله اکبر!
پاسخ:
صور قبیحه؟!:-Dعکس روزگار جهالت ام رو گذاشتم عبرت شه!
۲۲ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۰۵ رفیق رزمنده!
راهپیمایی؟!منم الان میپیوندم به شما دوتا!کنترل نامحسوستون میکنم
پاسخ:
ما دو تا؟!! ای داد ای هوار من میخوام تنهایی با دوستم برم راهپیمایی این نمیذاره!:-D کی به تو خبر داد که اصلا راهپیمایی هست؟!:-D
ای بابا.....
من راجه به قاصدک اون عکس حرف زدم دوستان رفتن به جزئیات....!!!!!!
رااستی سلام فاطمه...
خوبی؟؟
دیگه نبینم بگی ببخش ها...!
بنده خدا که لایق این حرف ها نیست...
پاسخ:
سلام:-) بله. چشم...
۲۳ بهمن ۹۱ ، ۱۴:۰۷ کبوتر چاهی
سلام عزیزدلم...
اینجا که می ایم یکی یکی پست ها را می خوانم و در آن ها غرق می شوم...
هستم بعد از مدت ها...
سلام دکی جون ...
پرانتز باز غرض عرض سلام بود گیومه باز کمی هم بیکاری گیومه بسته امتحانا خوش بگذره پرانتز بسته...
شیفتو فشار دادنم واسه خوش دردسری شده ها...
پاسخ:
سلام عزیزم:-* برای تو هم شروع ترم جدید مبارک!:-) خوبی؟
۲۴ بهمن ۹۱ ، ۰۹:۳۲ فروغ(ردپاهایم)
چه اینجا عوض شده!
چه عکس قشنگی!این قاصدکه چقدر به صاحب این وبلاگ میاد!
راستی سلام خاله خانم :-)
سلام
خبردار نشده بودیم که از امتحانات فارغ شدی
پاسخ:
:-)
۲۶ بهمن ۹۱ ، ۰۶:۵۲ سفید کمرنگ
سلام
هعی؟! :)
حالا که هنوز یه کم سرت خلوت تر از وسط و پایان ترمه، به روز کن خب :*

پاسخ:
وقت هست حرف و حوصله نیست!:-) کلافه ام!
چشششششششششم
همه ی زمان ها برای تو....
برای دلت...!
!
پاسخ:
ممنون عزیزم... :*