.

تعجیل کن بخاطر صدها هزار زخم ...

جمعه, ۱ بهمن ۱۳۹۵، ۰۱:۰۳ ب.ظ


مادر! ببخش از پسرت، پیرهن فقط...

خواهر! ببخش... با خبری تلخ آمدم

تازه عروسِ حادثه! شرمنده ام اگر

با این خبر مراسمتان را به هم زدم...

.

باور نمی‌کنم خبری را که داده است!

با حجم گریه می‌رود اما نمی‌روم...

همکار توست، پس تو کجایی که نیستی؟

من تا نبینمت که از اینجا نمی‌روم!


مادر نشسته روی زمین داد می‌زند:

دیدی دوباره یوسفم از چاه برنگشت؟

دیدی سیاوشم وسط شعله مانده است؟

دیدی کسی سلامت از این راه برنگشت؟


نرگس میرفضلی


پ.ن:

در هیاهوی رفتنت ای کاش
جمعه را مبتلا نمی کردی...

"مریم قهرمانلو"


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۰۱
غـ ـزالــ

نظرات  (۳)

واقعا ناراحت کننده است :(

استاده‌اند بر سر پا شعله‌ها تمام

امشب کدام سوخته مهمان آتش است ؟

آتشی افتاده بر جانم ز این آتشفشان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی