.

الحق که من منافق خوبی نبوده ام...

جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۹ ب.ظ

من بازیگر خوبی نیستم.


من بلد نیستم وقت هایی که هیچ سنخیتی با مشکل کسی ندارم؛ دست بگذارم روی شانه اش و بگویم "میتوانی روی من حساب کنی!"


من بلد نیستم وقت های بی حوصلگی ام وانمود کنم حواسم به حرف های طرف مقابل هست و میفهممش.


من بلد نیستم وقت هایی که بهم ریختگی ام علتی شده برای فاصله گرفتن از اطرافیان ، در جواب گلایه های بقیه از بی معرفت شدنم، اصرار کنم که اشتباه میکنند و من دوستشان دارم و در عین حال که حواسم بهشان هست ؛ فقط کمی سرم شلوغ تر شده است!


من بلد نیستم در مقابل دروغ های شاخ دار طرف مقابل لبخند بزنم و سری تکان بدهم که: "درست می فرمایید!"


من هیچ وقت یاد نگرفتم وقتی از کسی خوشم نمی آید توی چشم هایش نگاه کنم و ازش تعریف کنم!


چشم های من خیلی ساده خودشان را لو می دهند.من بلد نیستم ادای ذوق کردن از دیدن چیزی را دربیاورم...بلد نیستم وقتی کسی_چیزی را دوست ندارم وانمود کنم از دیدنش خوشحال شده ام...


من هنوز نفهمیده ام چطور میشود آدم وقت هایی که دلتنگی مثل خوره افتاده به جانش، خودش را بزند به آن راه و به روی خودش نیاورد.


من هنوز چیزهای زیادی را بلد نیستم که انگار بنابر رسم روزگار باید یادشان بگیرم...


پ.ن 1:

من چیزهای زیادی را بلد نیستم...مثلا دوست نداشتنت را...


پ.ن 2:

عنوان از "امیر مرزبان" است.

فهمیدی این که خنده تلخم تصنعی است؟

الحق که من منافق خوبی نبوده ام!




موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۴/۲۵
غـ ـزالــ

نظرات  (۱۰)

یک دفعه می نوشتید:
من یاد نگرفتم آدم این زمونه باشم.
خلاص
پاسخ:
:((((
اگه شما دکتر بشید، یا مشاور می شدید یا طلبه می شدید می دیدید خیلی جاها باید قانون «وانمود کردن» رو انجام بدید.
چاره ای نیست.
لزوما وانمودکاری مساوی نفاق هم نیست.
اصل زیست بشر و تفاوت ظاهری و باطنی افراد، نیازمند وانمود بازیه.
اما خب قبول. این دوره زمونه، قضیه ی از بقای ناموس زیست بشر، گذشته...
بقای شخص مطرحه... همین!

پاسخ:
کسی نباید توقع داشته باشه طرف مقابلش چیزی باشه که نیست...:(
من بلد نیستم وقت هایی که بهم ریختگی ام علتی شده برای فاصله گرفتن از اطرافیان ، در جواب گلایه های بقیه از بی معرفت شدنم، اصرار کنم که اشتباه میکنند و من دوستشان دارم و در عین حال که حواسم بهشان هست ؛ فقط کمی سرم شلوغ تر شده است!


من هم بلد نیستم . حتی جمله ی تو رو هم نمی گم . می ذارم هر برداشتی که میخوان بکنن . اکثرا هم بد تموم میشه ... خیلی بد . . .
پاسخ:
نه دیگه دقیق نخوندی! گفتم منم بلد نیستم اینا رو بگم.

کسی نباید توقع داشته باشه طرف مقابلش چیزی باشه که نیست...:(
من منظورم این نبود دکتر.

پاسخ:
:(
بسیار خوب.
قطعاً بخشی از نوشته تون پذیرفتنی ست. ولی پاراگراف دلتنگی را با ضرباً زورا می شود پذیرفت.

با کامنت جناب نجفی در باب وانمود کاری موافقم. به ویژه از بُعد معرفتی و تربیتی اش. 
چون خیلی از خوبان هستند که علیرغم سوز و گداز و حزن و اندوهی که در درون دارند، اما، در مواجهه با مردم لبخند ظاهرشان پیدا و آشکار است. به گونه ای که می پنداری هیچ غصه ای ندارند.
و بسیار خوبان را می شناسیم که بی آنکه قطره ای اشک بر گونه هایشان بغلتد، در درون خود می گریند و زار می زنند. فقط آشکار نمی کنند!!
پاسخ:
اتفاقا برخلاف پست؛ این موردی که اشاره کردید رو خوب بلدم.
آدم میتونه همیشه بخنده، و حزن و اندوهش رو در دل و خلوت خودش نگه داره...
۲۷ تیر ۹۵ ، ۰۷:۳۳ انــــــ ـار
خوبه...

لااقل خوب تر از نقش بازی کردن و دل به بازی گرفتن...
۲۷ تیر ۹۵ ، ۱۴:۲۷ طاهره حاجی علیخانی
سلام
بالاخره یک روز یاد میگیرید که باید یک جاهایی ظاهرا چیزهایی رو وانمود کنید...
پاسخ:
سلام.
نمیخوام یاد بگیرم با من بحث نکن :D
چه باحال بود که نشناختی :*
نایب و عقیق، گرامیان خوب
من از گشودن این بحث سپاسگزارم. بحث من اصلا به مقوله ی نفرت انگیز تفاوت منافقانه ی ظاهر و باطن ربطی نداشت.
آن یک چیز است بحث من چیز دیگری بود.
خلایق یکسان نیستند.
همین عدم یکسانی، که لذت گیتی هم به تفاوت و عدم یکسانی اش است، در دنیا و اخرت؛
همین باعث می شود آدم ظاهرش با باطنش یکسان نباشد.
چون پر آفت است.
مبحث «کتمان» و فواید آن و نیز لزوم همزیستی و برخورد با هر کس به اندازه ی درجه ی معرفت اجتماعی و دینی و سیاسی اش، باعث می شود وانمودگرایی امری واجب شود. با دوست و بیگانه.
ببخشید
پاسخ:
پاراگراف آخر چقدر خوب بود...
۲۸ تیر ۹۵ ، ۰۹:۴۸ ط. حاجی علیخانی
هرچی زودتر یاد بگیری برات بهتره! وگرنه کم کم نگرانت میشم ! :)
بالاخره چند تا پیرهن از تو بیشتر پاره کردم... مگه خودتو بذاری تو زودپز که به من برسی !!!پیرهن پاره هام میگن  آدم خیلی وقت ها باید احساس درونش رو کنترل بکنه، همین کنترل یعنی عدم بروز واقعی درون...
واین که شاعر لفظ منافق را بکار برده یک بازی ادبی است و این حالت اصلا نفاق نیست...
پاسخ:
وای کاش کامنت خصوصی تو عمومی میذاشتی من این همه ذوق رو بریزم اینجا!!
۲۸ تیر ۹۵ ، ۱۸:۲۵ ط. حاجی علیخانی
:-) 
بگذار بین من و خودت بمونه خاله حنیفا!!
پاسخ:
به هرحال الهی من دورش بگردم:*

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی