.

سایه ی مرگ

پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۱، ۰۲:۱۷ ب.ظ
اصولا و عرفا مخابره ی اخبار بین مردم از توانایی دیگر شبکه های اجتماعی پتانسیل اش بیشتر است! دارم فکر میکنم به آدم ها و سرنوشت شان... به ناهار امروز ظهر که این خبر روی میز سردش کرد، به امتحان مهمی که شنبه داریم، به روحیه ی بچه ها... به باران امروز، به هوای گرفته ی آسمان... ***خودش را حلق آویز کرد! به همین سادگی مرد! آویزان کرد خودش را!بغضش را! از چوب پرده! دارم فکر میکنم به اینکه چطور یک نفر این قدر ساده میتواند خودش را تمام کند؟! ٢٧ ساله بود و عقد کرده... ترم ٢ دندانپزشکی...چند سالی هم ارمنستان درس خوانده بود... *** دارم فکر می کنم به سایه ی مرگی که بر خوابگاه و دانشگاه مسلط شده...به سردخانه... به پزشکی قانونی...به حرف های رئیس دانشگاه...به تنفس مصنوعی و آدرنالینی که کاری از دستش بر نیامد! به مراسم ختمش که همه بودند...به گریه های پدرش...به خودکشی ناکام سه روز قبلش...به فکرهایش برای مردن... به... ...خیلی دوست دارم بدونم چی باعث شده این کارو بکنه... آدم درس خونی بود...پس امید به زندگی بالایی داشت... دارم فکر میکنم به تنهایی آدم ها...به تصمیم های آنی...تصمیم های تدریجی... به روز دانشجو... پ.ن: اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.......
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۹/۱۶
غـ ـزالــ

نظرات  (۲۱)

۱۷ آذر ۹۱ ، ۱۱:۵۲ سفید کمرنگ
به گریه های بدون صدا دلم تنگ است
قسم به ندبه ی « آقا بیا» دلم تنگ است
ستاره می چکد از خلوت شبانه ی من
به وسعت همه ی گریه ها دلم تنگ است
شکسته بال و پرم در هوای دلتنگی
قفس نشین شده ام بی تو تا دلم تنگ است
تو نیستی متعلق فقط به خوبان که
شبی به خلوت من هم بیا دلم تنگ است
به حلقه های ضریح مجعد زلفت
گره زدم دل سرگشته را دلم تنگ است
چه می شود که شبی میهمانتان باشم
برای خیمه ی سبز شما دلم تنگ است
شبیه عطر بهشت است عطر سردابت
برای خانه یتان، سامرا دلم تنگ است
قسم به پرچم مشکی روضه ی ارباب
برای دیدن کرب و بلا دلم تنگ است
پاسخ:
چرا چرا چرا گریه م نمیگیره؟ قلب و بغض سنگی ...
۱۷ آذر ۹۱ ، ۱۲:۰۲ سفید کمرنگ
خب آدم گاهی حس گریه ش نیست دخترم! خودت رو دعوا نکن :)
پاسخ:
:)
۱۷ آذر ۹۱ ، ۱۲:۰۲ سفید کمرنگ
به خودکشی ناکام سه روز قبلش ....

چرا مواظبش نبودن که این کارو نکنه دیگه...؟
الهی بمیرم... چی میشه که آدم بزرگترین نعمت خدا رو از خودش میگیره... خدا ببخشدش... براش دعاکنید خدا ببخشدش...

پاسخ:
:(
سلام
انگار بعضی فصل ها باد مرگ به تندی می وزد. مثل همین روزها همین حوالی که... یکی یکی... همگی خیلی بد... خیلی دردناک...
پ.ن: یه چیزی بگم؟ درس خون بودن فکر نمی کنم تابع مستقیمی از امید به زندگی داشته باشه... متاسفانه...
درپناه خدا
پاسخ:
سلام متاسفانه باید تأیید کنم... هوم...:(
آخه چرا؟؟؟ :(
به نظرم خودکشی کفر نعمته ولی چیز عجیبی نیست.
آمین به پ.ن
پاسخ:
هوم... عجیبه ولی...به هرحال...
۱۹ آذر ۹۱ ، ۱۱:۰۱ سفید کمرنگ
سلااااااااااااااااااااااااااام
تولدت مباااااااااااااااااااااااارک !!!
[بوس] [بوس] [بوس] [بوس] [بوس] [بوس] [بوس] [بوس]
پاسخ:
مرسی عزیزم:-* ممنون الهامم...
سلاااااااااااااااااااااام :******************

تولدت هزاااااااااااااااااااااااااار بار مبارک خانوم دکتر من

ایشالا جشن فارق التحصیلیت :*******
پاسخ:
سلام هستی جونم. دو روزگی تو هم مبارک!;-) ممنون عزیزم.:-*
انگل چطور بود فاطمه؟ :))

:*
پاسخ:
انگل پنگل؟!:-D خیلی سخت بود! من 3-2 دور خونده بودم تقریبا!باز هربار یه نکته جدید می دیدم! تموم شد رفت بالاخره.;-)
سلام عزیزم
خیلی غم انگیز بود خیلیییییییییییییی
امیدوارم حال خودت الان بهتر باشه خانوم گل
پاسخ:
سلام.
وای منو ببخش که نفهمیده بودم و با تاخیر بپذیر
تولدت هزار هزار بار مبارررررررررررررررررررررررک
ای وای چرا شکلک نمیزنه؟؟
انشالا 120 ساله بشی خانوم دکتر
19 تولدت بود خانومی؟
پاسخ:
ممنون از لطف تون... بله
تولدت هزاران بارمبارک مهربان من
پاسخ:
ممنون عزیز:-* لطف کردی.
سلام عزیز..میلادت مبارک...
خداکند روز میلاد پر از مهر خدا شده باشی....
امیدوارم این روزها ی بارونی غرق رحمت...
اشا... سلامت و شاد باشی د رکنار عزیزانت...
"گاهی دنیا همه کار میکند تا برد را به نام خودش بزند
اما باید آرام بگیری... توکل کنی...
صبور باشی...که به کامت شود...."
خوشحال میشم سر بزنی بهم...
پاسخ:
عزیزم مشکلم آدرسته... میدونی چقدر سخته پیدا کردنش از تو کامنت ها؟ ممنون عزیزم. تشکر
۲۱ آذر ۹۱ ، ۲۳:۴۱ اینجا خدا نیست
خدا رحمت کند این بنده را
خدا رحمت کند ...
ببین
مگه میشه ادم به این سنگینی خودشو از چوب پرده اویزوون کنه؟ چوب پرده کنده میشه که

من الان چن وقته دارم بهش فک می کنم...
پاسخ:
بله.ولی میفته و گردنش میشکنه!احتمالا از شکستگی گردن فوت کرده... بچه ها که رفتن طناب پاره شده بوده و افتاده بوده. احتمالا هم خیلی سخت جون داده... دقیقا در جریان مون قرار ندادن هستی.
به شوق توام ..
پاسخ:
پی نشان تو ام بین آسمان هرشب ستاره ی تو چرا گاه هست و گاهی نیست . . . ؟
سایه شده ای رفیق ..
بیابیشتردرآفتاب ..
درآفتاب بیشتربیا ..
بیشتردرآفتاب بیا ..
بیش ترپیش تر .. پیش من ..
پاسخ:
چرا گوشی تو جواب نمیدی؟
۲۳ آذر ۹۱ ، ۱۸:۰۲ سفید کمرنگ
کاربرد لپ :
http://images.persianblog.ir/142647_aEPgkAkq.jpg

:)))
بیابردارسیاهی این پست رو ..
دق میکنم..
خوبی فاطمه م؟!
چه قد دلم میخواست الان اینجابودی ..
ف.ا.ط.م.ه
پاسخ:
چی شده عزیزم؟ چرا اینجوری ای؟... شدیدا بی وقت ام!خیلی!:-(ببخش نبودن هام رو...
سلام
یعنی این آدما یادشون می ره خدایی دارن که از مشکلاتشون خیلی بزرگتره؟
یا شاید کلا یادشون می ره خدایی دارن !
پاسخ:
سلام هوم... خیلی دردناکه...
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
از همسرم یادگرفتم که همیشه تو قنوت نمازم بگم اینو
الهی آمین
عاقبت بعضی ادم ها ماورای تصور خودشون میشه حتی!
سنگینی این پست رو بی خیال
رفتی خواهرزادت رو ببینی خاله خانوم؟
پاسخ:
بله.تاسوعا عاشورا رفتم خونه هنوز فرصت نکردم درمورد نی نی بنویسم! *** خیلی دعای خوبیه...خیلی...