.

فرق آفتاب...صراط مستقیم...

سه شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۱، ۰۴:۴۳ ب.ظ
این روزها بوی تلخ یتیمی می دهند...امشب...فرق آسمان می شکافد...فزت برب الکعبه...کاش امشب...دعا کند بچه هایش را... پدر...بچه های بدش را هم دعا می کند... خدا کند...گاهی...هرچقدر هم حواس دلت را پرت کنی، فایده ندارد...هرچقدر سر دلت را گرم کنی...فایده ندارد...باز هم...دلم...یادش نمی رود پارسال همین حوالی مهمان حرم امام رئوف شده بود...یادش نمی رود تقدیر امسالش روی سنگ فرش های صبور و سفید حرم رقم خورده بود...زیر سایه ی خورشید هشتم...یاد پارسال که می افتم...دلم...دلم...خدایا...دغدغه های امسال دلم را...می سپارم به خودت...هوای دلم را  داشته باش...ته نوشت:همسایه ها...برای هم دعا کنیم امشب ...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۵/۱۷
غـ ـزالــ

نظرات  (۶)

۱۷ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۱۸ سفید کمرنگ

هر اذانی که می وزد
پنجره ها باز می شوند

یاد تو کوران می کند ...

هر اسم تو را که صدا می زنم
ماه در دهانم هزار تکه می شود ...

کاش من همه بودم
کاش من همه بودم

با همه دهان ها تو را صدا می زدم ...

محمد صالح اعلا
۱۷ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۱۸ سفید کمرنگ
آره یادش به خیر... مشهد بودی...
یعنی سمانه و سید خدا هم این شبها حرمن؟... خوش به سعادتشون...
آرزومه که شبهای قدر رو حرم باشم... اعتکاف رو گوهر شاد...
خدا قسمت همه کنه و من...

تسلیت...
به یادت هستم این شبها
به یاد اون دوست باش... لطفا...
پاسخ:
سید اسمس زد گفت پرچم حرم رو عوض کردن... پرچم سیاه گنبد... هی..............
التماس دعا ....
۱۸ مرداد ۹۱ ، ۰۱:۲۴ فدائی اسلام
بسم الله

آستان رضا این روزها شبیه به دل من است، بی در و پیکر، این روزها خدا خیلی زودتر راضی میشود، مثلِ منی که آمده بود از برای کنجکاوی سرکی به این خانه بکشد را هم به حساب توابین گذاشت. میگویند خدا این روزها برای رضا شدن دنبال بهانه است، و من استاد بهانه گیری ام ، و بهانه تراشی، ای کاش دفتری داشتم یا ضبط صوتی، که این شبها هر چه میگویم را ثبت میکردم، گاهی اوقات آدم لازم میشود حرفهای گذشته را مرور کند
اول ممنون که اومدی و از خودت برام نوشتی...اینها را نگه میدارم تا شاید اگر زنده بودم ده پونزده سال دیگه یادم باشد که دخترک سرکش من هنوز هم در چهار چوب ها نمیگنجد که پرنده را نمیتوان اسیر کرد که عشق ما نیازمند رهایی است نه تصاحب.
و بعد هم این شبها ...این شبهای سرنوشت...برایت بهترین ها را از خدا میخواهم...التماس دعا....
۱۸ مرداد ۹۱ ، ۱۸:۵۷ سفید کمرنگ
هوم...
به منم زد...
هی...