.

ارحم من راس ماله الرجاء...

دوشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۸ ق.ظ
نفس کشیدن ؛ به دو شکل متفاوت ارادی و غیر ارادی تقسیم میشود..." امید" همان چیزی است که به نفس ها اراده ی زندگی کردن می دهد...بزرگترین ظلمی که میشود به آدم ها کرد، گرفتن امید شان است...انگار که اجازه ی نفس کشیدن شان را سلب کرده باشی...****یک سال و چند ماه پیش بود...آخرهای اسفند...استاژر بخش "خون" بودم...زمستان داشت میرفت...و امید شکوفه زده بود...سر مورنینگ از مادر چهل وپنج ساله ای صحبت شد که به دنبال جراحی؛ دچار DIC(لخته منتشر عروقی) شده بود...جا به جای بدنش کبود بود...حالش وخیم بود...دخترش با هیجان و بدون نگرانی خاصی با وسواس پیگیر مراحل درمان مادرش بود.یکی دو روز بعد ؛ شنیدم که رزیدنت به استاد گفت دخترش زیادی امید دارد. آن هم برای مریضی که همین الان هم رو به رفتن است و یکی دوساعت دیگر فقط...جمله ی بعدش اش را اینطور ادامه داد که امیدش را باید جایی قطع کرد...بعد از راند استاد "امید" را قطع کرد...از وخامت حال مادر گفت و آخرین نفس هایش...آن روز را هیچوقت یادم نمی رود...صبح بود...گواهی فوت را نوشته بودند گذاشته بودند روی استیشن پرستاری...اتاق را تخلیه کرده بودند و خواهرها و برادرها و اقوام نشسته بودند دور مادری که داشت می رفت...ساعت 4 شد...و "مریم میم..." دیگر نفس نکشید....و اسفندی که رفت...هم مادری را با خودش برد و هم امید را......پ.ن: امید جزء پررنگی از زندگی من است...خیلی پررنگ...آن قدر که ته ته تمام بن بست ها هم هنوز فکرمیکنم روزنه ای هست که دارد دنبال من میگردد....کاش هیچوقت امید کسی از ریشه قطع نشود...
موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۳۱
غـ ـزالــ

نظرات  (۳)

من دیگه این وب نمیام!
عقیق الدکاتره: نیا. کسی مجبورت کرده بود؟
پاسخ:
ببخشید این پست های تلخ رو...
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد...

امید هست... همیشه...
پاسخ:
اوهوم....همیشه هست....
:)