.

به تاریخ نیمه های خرداد

شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۲۲ ق.ظ
من هیچوقت چیزهایی که سریع شروع میشوند و سریع هم تمام؛دوست نداشتم... اینکه آدم زخم عزیزی داشته باشد که لحظه به لحظه عذابش بدهد؛ قسمت اسف بار ماجراست...سرعت خوب نیست...عصبانی شدن خوب نیست...گذشتن و رفتن و نماندن خوب نیست.... خدایا...کجای این دنیای تو خوب است؟...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۳/۱۵
غـ ـزالــ

نظرات  (۲)

سرعت ..
از وقتی که یادم میاد شیفته ش بودم . انقدر که حتی توی فیزیک دبیرستان ، با اشتیاق تمام مسئله هاش رو حل میکردم .
از بچگی انگار جنونش را داشتم . وقتی سوار دوچرخه ام می شدم با آخرین سرعت می رفتم ، هر چند که بار ها هم زمین خوردم ، اما نمی توانستم از سرعت دست بکشم . وقتی اسکیت بازی می کردم . وقتی سوار ماشین بابا میشدم مدام می گفتم تند برو بابا . تند برو .
بچگی ام با بازی های need for speed گذشت ...
از کل دنیا فقط یک کار است که دوست ندارم با سرعت انجامش دهم و آن هم :
قدم زدن !

هنوز هم جنون سرعت دارم . سریع رسیدن . خسته میشم از کش آمدن روز ها . از کند گذشتن .
دلم میخواست لحظات انقدر تند بگذرند که زود تر 18 ساله شوم . حالا دلم میخواهد انقدر همه چیز تند بگذرد که من 27-8 ساله شده باشم.


آدم هایی که سریع زندگی میکنند ،
خیلی لذت نمی برند از زندگی .
پس موافقم که سرعت خوب نیست !
تند گذشتن روز ها اصلا خوب نیست ...
پاسخ:
دوست داشتن رو نمیشه آغشته به سرعت کرد...نمیشه...
چرا جدیدا برات انشا می نویسم