.

تیک تاک...

جمعه, ۲۸ مهر ۱۳۹۱، ۰۴:۵۲ ب.ظ
تا به حال حتما برایت پیش آمده، بعد از یک مدت خاصی آن قدر به چیزی "عادت" کرده باشی که نبینی اش...حسش نکنی دیگر. مثل صدای تیک تاک ساعت. ناخودآگاه بعد از مدتی دیگر حواست را پرت نمیکند.انگار که نیست. مثل بعضی حرف ها. مثل بعضی ترس ها، مثل بعضی درد ها ... می دانی این روزها بیشتر از هر زمان دیگری عادت کرده ام.. عادت به این معنی نیست که "درد" ات نیاید...دیگر ابرازش نمی کنی. ساکت شده ام. خ ی ل ی . . . غرق شده ام در روزمره هایم و کمتر . . . وقتی خیلی خیلی خوشحالم، وقتی خیلی  خیلی ترسیده ام، هیچ عکس العملی نشان نمی دهم دیگر... انگار که از حد فریاد زدن گذشته باشد ... مگر این که عادت کرده باشی به "فریاد زدن" ... به هر حال هرچه که باشد...عادت انتقام خوبی نیست.هست؟ نیست. دلم می خواهد یک گوشه ای...بنویسم: "عادت نکن به بودنم..." عادت که کنی انگار دیگر نیستم... این را که نمی خواهی؟ مهم نیست . هرچه که باشد. عادت کرده ام چشم هایم خیس نشود. کافی ست؟! پ.ن: استادمان سر کلاس می گفت: هیچ پزشکی حق ندارد اجازه دهد مریض درد را "تحمل" کند.درد باید "درمان" شود.قبل از مزمن شدن. ... می خواستم بپرسم اگر مزمن شد تکلیف چیست؟ اگر کنج دلت ، جایی برای همیشه ماند چکار باید کرد؟ اگر درمان نشد؟مرهم نداشت؟ اگر دردی نبود؟اگر درد پنداشته می شد؟اگر... ... این اگر ها را نگه داشته ام همین نزدیکی ها... ته نوشت: عضله ی ریزوریوس ام زیاد کار می کند این روزها... به واسطه ی همین لبخند ها...میشود بغض را جایی ته دلت گم کرد. همین!   بعد نوشت: تو کلاس تشریح به دوستم گفتم عکس بگیره ازم. کسایی که می ترسن، حالشون بد میشه و یا چندششون میشه نگاه نکنن لطفا چون لنگه دمپایی های فرستاده شده برگردانده نمی شود! میخواستم یه عکس دیگه رو بذارم، منتها خودم توش بودم دیدم اینجا خانواده رد میشه درست نیست!! فقط عکس دستشو و دستمو گذاشتم... وقتی قرار است پزشک شوی باید کنار بیایی با خیلی از این تلخی ها... *: ترم بالایی ها چنگیز صداش میکنن.ما هم بالتبع اونا. حالا که نگاه میکنم می بینم تو عکس  خیلی چندش آورتر از خودشه.فقط عکس دستشه.ترسیدم عکس خودشو بذارم یکی پس بیفته!!والا! (روی لینک زیر کلیک کنید.تاکید می کنم اگر حالتون بد میشه نبینید!) یه کم هم دیر باز میشه ببخشید. دست میت! ببخشید اگر حالتون گرفته شد . . . کارت اهدای عضو که گرفتم، همین جا هم وصیت میکنم من مردم جنازه م رو  تحویل بدید دانشگاه شهید بهشتی به استاد "ن" برای تشریح. لااقل از پوسیدن و خورده شدن توسط جک و جونورها که بهتره!!ثواب هم داره!زنده مون که به درد کسی نخورد شاید از مرده مون کاری بر بیاد لااقل! خود استادمون هم وصیت کرده جسدش رو اهدا کنن. **در مورد کالبد شکافی. اینکه کی ها رو میارن بحثش مفصله.اما معمولا از جسد های اهدایی استفاده می کنن. مثلا استادمون گفت دو هفته پیش یه پدری اومد جسد پسرشو که خودکشی کرده بود اهدا کرد به دانشگاه. یا جسدهایی که کسی از پزشک قانونی تحویل نمیگیره رو با حکم قضایی می برن دانشگاه ها.و یا از خارج جسد وارد می کنن. قبلا هم شنیده بودم آدمایی با خلاف های خفن رو(کسی مثل خفاش شب تو کرج) جنازه شون رو به خانواده تحویل نمیدن (در واقع فکر نمی کنم کسی بره بگیره) اینا رو به دانشگاه های علوم پزشکی تحویل میدن برا کالبد شکافی.(درست بودنش رو نمیدونم دیگه!)
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۲۸
غـ ـزالــ

نظرات  (۱۶)

گوش بده عربده را
دست منه بر دهنم...

همیشه برام سوال بود درمورد این جسدای دانشگاها..
سلام:(
ایکاش بچه حرف گوش کنی بودم.
چقد من فضولم!!!
ووییییییییییی... دکتر جون واقعا چقد شماها زحمت میکشینا...
ما که روحیمون هنریه تحمل دیدن این چیزیا رو نداریم:(
پاسخ:
عکسش وحشتناک تر از خودشه!
سلاااااااام
آره عادت... خیلی میشه سخنوری کرد درباره عادت...خیلی هم حرف هست... اما ترجیح میدم چیزی نگم. اصن حسش نیست. میخوام محلش ندم شاید خودش از رو رفت، ولم کرد رفت!
درباره عکسه. داشت یواش یواش لود میشد، بعد من یه آن اون دست بالاییه رو دیدم گفتم ووووووش! فک کردم اونه اول... قبلاً جسد دیده بودم.ببین چی کار می کنن اینجوری قهوه ای میشه. یه دوست دندون پزشک داشتم می گفت یه موادی می زنن واسه اینکه فاسد نشه. چه کاریه خب؟...
پ.ن: از ترم اول که من دانشگاه قبول شدم، کل فامیل وعده داشتن زنگ می زدن بهم ببینن واسه پزشکی قانونی ما رو بردن جسد زیارت کنیم؟ نمی دونم واقعا این چه علاقه خفته ایه
پاسخ:
سلام! جسد کلی مرحله فیکساتیو داره! این چنگیز بدبخت که حسابی آش و لاش شده!10 سال روش کار شده!خب معلومه کلا بعد 10 سال در مجاورت هوا باشه این رنگی میشه!حالا هرچقدرهم که فیکس شده باشه! دانشگاه سفارش داده جسد جدید برامون بیارن، حدودا فیکساتیوش 6ماه طول میکشه! مواد زیادی هست.اونی که منظور توئه احتمالا فرمالین ه.
چه قده آهنگت خوشگله... دوستش دارم یه خیلی...منو یاد یک عالم چیزای خیلی خاص میندازه...
زودباش بیا جوابم به نظرتو بخون. دلم کوچیکه خب....
پاسخ:
آهنگ فیلم به همین سادگیه!منم دوستش دارم.. عزیزم اومدم خوندم.قبل از اینکه بگی. با گوشی نتونستم برات کامنت بذارم.ببخش.[چشمک]
سلام
نوشته هات به حق بود... به دل نشست.
جسد این مدلی رو ندیده بودم. اما اتاق عمل رفته بودم. یعنی جراحی رو از نزدیک دیده بودم. خدا رحمت کنه دختر عموم رو. پزشک بود. اون وقتها که رزیدنت بود یه بار منو که یه بچه دبیرستانی بودم با خودش برد اتاق عمل . کم مونده بود بیهوش بشم !
...
منتظر حضورت هستم . مطلبی نوشتم دلم می خواد نظرات دوستان رو بدونم
خانم دکتر...بقول دکتر "ز" شما نباید به مریض بگی درد رو تحمل کن چنین حقی نداری.
ولی....باید بتونی طوری با مریضت انس بگیری که با جون و دل توصیه ت رو گوش کنه و بار بعد که اومد پیشت بگه خانم دکتر واقعا بهتر شدم باید بتونی با خوش رویی از درد مریضت کم کنی نه ترش رو باشی و بدتر مریضت رو دپرس کنی و رنجش 10 برابر شه!!!!
پاسخ:
ها؟ یعنی چی؟ خانم دکتر باز خطایی از ما سر زده؟ استاد ز رو خوب اومدی!
سلاااااام عزیز دل..!
خوبی؟
خیلی دلم واسه تو و نوشته هات تنگ شده بود...


خواندمت !
احساس پزشک درونمان را برانگیختی...
البته اسم جسد که میاد یه جوری میشم..جسد ده ساله!! واو...
موفق باشی جلاد جونم
پاسخ:
سلام :*
قربانت...
مرسی همه چی خوبه...همه چی آرومه..
چه خوبه که هستی..[بوسه]
وقتیکـه آمـدی،
ابـر ها را به اینـجا دعـوت کـن؛
یـک نفـر از تـشنگی فنـچ هـا خسـته اسـت..
یک نفـر دلـش "بـــــــاران" میخواهـد!
سلام
لطفا به اینجا سری بزنید:

http://dar-alhuda.net/

نیاز به پنجاه هزار امضاست برای ثبت جهانی قبرستان بقیع بعنوان میراث شیعیان توسط یونسکو تا از تخریب بیشتر اون جلوگیری بشه.

یا علی...
من و نترسون خ ُ

...

فاطمه .. دردت بیاید ..درد میپیچدتوی جانم .. قلمم ها ..!
سلام...
به به این آهنگرو خیلی دوست دارم: ÷اییز آمد در میان درختان لاله کرده کبوتر از تراوش باران میگریزد...خورشید از غم با تمام غرورش پشت ابر سیاهی عاشقانه به گریه مینشیند..." ریتم آهنگه وبته"
شهید بهشتی درس میخونی؟؟؟( شهید شهریاری هم اوننجا بوده الان خانومشم اونجا درس میده...ما که نرفتیم...))
عکستم واستادم تا باز شه...
پاسخ:
سلام پوست چنگیز رو میگی؟! نه بابا! فراتر از پوست کنده شده![چشمک]
۳۰ مهر ۹۱ ، ۲۰:۳۰ ما(من و گاهی بابا)
بعد از زایمانم میام اون عکسو نگاه میکنم!
پاسخ:
:) انشالله..به سلامتی.
چرا این رنگیه این؟فیکسش کردن این رنگی شده؟
پاسخ:
آره خب
وااای من! :(((

خدا صبرت بده...
۲۵ خرداد ۹۵ ، ۲۰:۱۹ سایت نظامی
با سلام، تبریک میگم سایت بسیار زیبا و جذابی دارید، اگر دوست دارید بازدید سایت خوبتون رو کاملا رایگان افزایش بدید، سیستم تبادل لینک اتوماتیک را از دست ندید.
ثبت لینک رایگان در سایت دارای بیش از 4000 بازدید
جهت ثبت لینک خودتون برای افزایش بازدید و افزایش رنک گوگل خودتون به آدرس زیر مراجعه کنید