.

هشتک خاطره_بازی

جمعه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ق.ظ
من از هدیه گرفتن گل طبیعی خوشحال نمیشوم...توی یکی از قفسه های کتابخانه کوچک من، کنار کرم ها و عطر و ادکلن و اسپری ها، یک جعبه ی کوچک هست، پر از گلبرگ های خشک شده ی گل رز...مال یکی از "نوزده آذر" هاست....چند سال پیش...عزیزی؛ یک سال روز تولدم را با یک دسته گل شروع کرد ،قانون های زندگی من با بقیه فرق دارد... "ذوق" ها را باید نگه داشت...درست همان طور تازه....همانطور ناب...من تمام ذوق هایم را نگه داشته ام...کوچکترین یادگاری ها و نوشته های کاغذی و هرچیزی که مرا یاد خاطره های خوب بیندازد ، هنوز هست...هرکسی هم اعتراض کرد، گفته ام که با این "ذوق" ها؛ میشود نفس کشید...آرشیو کامل خاطره های کودکی...نوجوانی...و حالا جوانی ام را مرتب و دسته بندی شده نگه داشته ام ....گل طبیعی را اما نمیشود خوب نگه داشت...نمیشود مراقبش بود.... ن م ی ش و د ...مثل هزار و یک حرف و صدایی...که نمیشود نگه شان داشت....نمیشود به جز ذهن و دل، آرشیوی برای شان درنظر گرفت... کاش می شد.......این روزها اما...هوای حوصله ام ابری ست....ذوق ها نباید بمیرند...باید نفس های شان سر جایش باشد...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۱۶
غـ ـزالــ

نظرات  (۲)

این ذوق هات رو دوست دارم
ولی من گل طبیعی دوست دارم با اینکه خشک میشن ولی خاطره ها رو زنده میکنن
پاسخ:
عزیزی...دوست داشتنی منی...:*
یادگاری...
یادگاری‌ها ریشهٔ آدم را از جا می‌کنند...
پاسخ:
ریشه.... خدا کنه ی "زخم" یادگاری هیچکسی نباشه...