.

همسایه ی عزیزی داشتم، هر بار آخر کامنتش می نوشت: در پناه صاحب اسمت باشی... بهترین دعایی بود که... صاحب اسمم... تنم لرزید ... دلم بغضم هم... پ.ن: چند صد بار دلم خواست پست پایینی رو حذف کنم. * به عنوان دقت فرمایید.
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۷/۱۷
غـ ـزالــ

نظرات  (۱۱)

طبیعتا عاقبت به خیری ...
سلام
بعضی از دعاها خیلی خوبن. خیلی فراتر از تصور آدم. اما آدم اون موقع هیچ حس خاصی بهش دست نمی ده. یعنی یه جوری که احساس کنه اون دعا یونیک مال خودخودشه. یه جوری که یه ارتباط خاصی باهاش برقرار کنه. اما بعضی از دعاها، به فراخور دعا کننده و شرایط و احوال و محتوای دعا، یهو آدمو می لرزونن... از این دعاها یه چندتایی بوده... یکیش این: یه دوستی موقع بستن ایستگاه، درباره شهید آوینی واسم نوشته بود و اینکه بعد از مدتها قلم زدن، بعد از اینکه انقلاب می شه و تحول درونی پیدا می کنه، همه یادداشتهاش رو آتیش می زنه و... ما حصل این انقلاب درونی، شهید آوینی خودمون میشه. بعد تهش گفته بود، امیدوارم خداحافظی تلخ ایستگاه هم چنین پایان شیرینی داشته باشه...
خیلی خاص بود برام...
...
چرا چند صد بار خواستی پست پایینی رو حذف کنی؟ والله اگه عاشق شده باشی، ما که راضی تریم! لااقل می فهمیم چته! اتفاقا خیلی هم بهت میاد! اصلا آدم اولین ظنش به همین میره. یادته که، ماجرای انشالله گربه ست و...
پاسخ:
سلام چه دعایی خوبی... بعضی از دعا ها جمع همه ی دعاهای خوبه عالمه... هوم یادمه... چقدر هم خندیدم... هر بلایی ممکنه سرم بیاد. ولی مطمئنم عاشق نمیشم. چون تعریفم ازش خیلی متفاوت با تصور بقیه ست چیزی شبیه توصیه هایی که خاله مهسا به دخترم داشت![چشمک]
بعد تو فاصله 10:42 تا 11:43 چند صد بار خواستی این کارو بکنی! یا خدا!!!
پاسخ:
نمیدونی من تو 61 دقیقه چه کارها که نمیکنم!
این‌روزها سخاوتِ باد صبا کم است
یعنی خبر ز سویِ تو، این‌روزها کم است

اینجا کنار پنجره، تنها نشسته‌ام
در کوچه‌ای که عابر دردآشنا کم است

من دفتری پر از غزل‌ام نابِ نابِ ناب
چشمی که عاشقانه بخواند مرا کم است

بازآ ببین که بی‌تو در این شهر پُرمَلال
احساس، عشق، عاطفه، یا نیست یا کم است

اقرار می‌کنم که در اینجا بدون تو
حتّا برای آه‌کشیدن هوا کم است

دل در جوابِ زمزمه‌های «بمانِ» من
می‌گفت می‌روم که در این سینه جا کم است

غیر از خدا که‌را بپرستم؟ تورا، تورا
حس می‌کنم برای دل‌ام یک خدا کم است!





از : محمد سلمانی
پاسخ:
حتی برای آه کشیدن هوا کم است ...
شانه خالی نکنی بار فرو می ریزد

سقف بی پایه به ناچار فرو میریزد



چین ِ محکم نکنی در هنر ِ ساختنت

با تکانی تن ِ دیوار فرو میریزد



من تمام نفسم بسته به جا ماندن توست

بی تو هر لحظه دل انگار فرو میریزد



باد اگر پنجه زند در سبد گیسویت

پرده های شب اسرار فرو می ریزد



مرد را درد نباشد نفسش خاموش است

مثل خاکستر سیگار فرو میریزد



لحظه ای صبر کنی تا عطشم بنشیند

غصه های سَــر تب دار فرو می ریزد



نگذاری بروی بی خبر از کوچه ی دل

به خدا شهر ِ دل این بار فرو می ریزد





سیدایمان سیدآقایی
پاسخ:
نگذاری بروی بی خبر از کوچه ی دل... ممنون عزیزم:*
چ قشنگ!
الهی صاحب اسمت همیشه پشت و پناهت باشه...
در ادامه اش اضافه میکنم:
الهی اونی بشی که جلوی صاحب اسمت سرتو با افتخار بالا بگیری!
در پناه حق...
پاسخ:
وای سمیرا... چه دعای قشنگی کردی...
۱۸ مهر ۹۱ ، ۰۹:۱۳ ما(من و گاهی بابا)
من اصلا معتقد نیستم که بعد از عاشق شدن آدما ی جوری میشن ...
پاسخ:
بستگی به تعریف آدم از عشق داره تعریف من از عشق با آدم های اطرافم فرق داره. و اون نوع عشق که حرفش هست به نظرم علائمی که اینا توقع ش رو دارن نداره
یه بار یه پیرزنی یه جایی با یه بغض از خوشحالی و یه دنیا تشکر تو چشمهاش بهم گفت الهی عاقبت بخیر بشی و درپناه امام رضا باشی این دعا رو درحق خودم خیلی دوست داشتم خیلی حس کردم خالصه یه جور خاصی بود اون لحظه و هنوز که یاد اون پیرزن میوفتم بغض میکنم
پاسخ:
چه دعای خوبی...
سلام
بیایید به انسوی نگاه ها ...
باعشق یعنی خود ندیدن
به روزم
درست یادم نیست. شاید بهتر از این هم بوده
اما همیشه عاشق دعاهای خانم خجسته بودم :
روشن باشی. پرنور باشی...

کاش بداند هرچه دارم از حرفهای روشنش است...
پاسخ:
کاش بدانی ... [...]
مادربزرگم خدا رحمتش کنه همیشه میگفت خدا حافظت باشه...
پاسخ:
خدا رحمتشون کنه انشالله... چقدر خوب و خواستنی بودند. از تعریف وبلاگتون گفتم اینو.