.

آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست...

چهارشنبه, ۴ تیر ۱۳۹۳، ۰۱:۴۱ ب.ظ
قطعا هر آدمی به امیدی زنده است... امید که نباشد در بی تفاوتی مطلق گیر می کنی...امید که نباشد برایت فرق نمی کند چقدر از منبع امتحان را خوانده ای، فرقی نمی کند استاد چطور سوال داده باشد، امید که نداشته باشی فرقی نمی کند از ولنجک تا ونک را پیاده رفته باشی...پیاده فکر کرده باشی... امید که نباشد برایت فرقی نمیکند جواب سلام فلانی را چطور داده ای، فرقی نمی کند حالت چقدر خراب باشد، فرقی نمی کند چی جواب "چطوری؟" ها را بدهی... امید که نباشد دیگر "سعی" نمی کنی... دیگر چیزهایی که یک روزی مهم ترین عناصر دنیایت بودند، مهم نیستند... نا امیدی وقتی وبال دلت می شود که فرو ریخته باشی...که تکیه گاهت پشتت را خالی کرده باشد... که زمین خورده باشی... که دیگر نای دوباره بلند شدن نداشته باشی... از دوباره "امید بستن" خسته شده باشی... آدم اگر در زندگی اش از "بلند شدن" خسته شده باشد، در بدترین نقطه ی زندگی اش است... اگر ترجیح دهد زمین خورده بماند و کمر دلش را راست نکند، یعنی دارد نفس های آخرش را می کشد... امید چیز خوبی در زندگی آدم است...امید به وجودت جریان می دهد...به فکرهایت سیالیت می دهد... اما، اگر بنای امیدت درست نباشد، تا ثریا می رود دیوار کج....   ... پ.ن: برای بار هزارم دعا میکنم... خدایا...امیدها و دغدغه های دلم را...به سمت خودت هدایت کن...
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۴
غـ ـزالــ

نظرات  (۳)

رمز من کو؟!
پاسخ:
به کسی رمز داده نمی شود حتی شما عزیزدل من..... :*
مطلب اول که رمز داشت و ما بی رمزها خب نباید مطالب مرموز را بخوانیم! عنوان پست مرا یاد آن شعر انوری انداخت که می گوید:
بسا سخن که مرا بود و نگفته-نهفته- بماند(چیزی شبیه این)
الهام-عظیمی- هم یک پستی راجع به امید گذاشته بود. البته پست شما از جنبه ای بر نوشته ی او ترجیح داشت ولی از جهاتی نه.
راستی دعای اخرتان یک جور شبیه یک دعای امام سجاد-علیه السلام- بود. دعا دزد:)))
پاسخ:
من چقدر کامنت های شما رو دوست دارم.... من اون پست رو بعد از پست الهام نوشتم...بعد از خوندنش...
سلام
تو این زمونه همه مثل همن همه ما دلامون گرفتس دوست عزیز